اکتشافات مقدماتى افق لاتریت حیدرآباد
نوع گزارش
اکتشاف مقدماتى
گروه
اکتشافات غیر فلزی
استان
آذربایجان شرقی
نویسنده
افتخارنژاد – قیسى
تاریخ انتشار
۲۳ مهر ۱۳۶۹
خلاصه توضیحات
در تهیه نقشه و بررسى ها ى زمین جنوب آذربایجان غربى و شمال کردستان در سال 1346 وجود افق لاتریتى بطور گسترده به همراه رسوبات کربناته پرمین بالایى براى اولین بار بوسیله یکى از نگارندگان این گزارش کشف و گزارش گردید.(
توضیحات
در تهیه نقشه و بررسى ها ى زمین جنوب آذربایجان غربى و شمال کردستان در سال 1346 وجود افق لاتریتى بطور گسترده به همراه رسوبات کربناته پرمین بالایى براى اولین بار بوسیله یکى از نگارندگان این گزارش کشف و گزارش گردید.(ج.افتخارنژاد 1977و1980) .به علت گستردگى این افق از جنوب دریاچه ارومیه تا شمال سقز بررسى و ارزیابى دقیقى در سرتاسر منطقه صورت نپذیرفت .بیشترین توجه به مناطقى محدود میشد که این افق از نظر بوکسیت و کائولنیت از اهمیت ویژه اى برخوردار بود ودر مناطقى نظیر شمال سقز وجنوب دریاچه ارومیه که این افق به همراه سنگهاى پرمین شدیدا متاثر از فاز دگرگونى dynamothermic مربوط به فاز کوهزایى لارامید قرار گرفته بود. ارزیابى اقتصادى به عمل نیامد .مطالعات به بررسیها ى کانى شناسى که خود از نظر علمى حائز اهمیت فوق العاده اى بود محدود مى شد.بررسى افق از نظر امکان وجود ذخائرى ا زمواد معدنى جنوب دریاچه ارومیه در سال 1368 توسط محمد حسین قیسى و محمد باقر سلطانزاده (از شرکت خدمات آذربایجان غربى)با راهنمایى ج-افتخارنژاد (سازمان زمین شناسى)آغاز گردید.حاصل بررسى ها ى اولیه امکان وجود پاره اى ا زکانیهاى دگرگونه نادر را به مقدار قابل توجهى تا حدى مشخص نموده است. واین نتایج ضرورت عملیات اکتشافى را کاملا توجیه مى نماید.ذیلا مختصرى از یافته هاى خود را شرح داده و براساس آن برنامه عملیات اکتشافات تفصیلى پیشنهاد میگردد.
شرح مختصرى راحع بافق لاتریت پرمین فوقانى
بطور کلى پلاتفرم کربناته ایران دستخوش حرکات خشکى زائى (Epirogenic) گردیده و این عمل دربخشى ازایران مرکزى والبرز و زاگرس موجب پسروى کامل دریا ووقفه کوتاهى در رسوبگذارى گردیده است.این پسروى اغلب با عمل لاتریتزاسیون وایجاد افق با عدسى هاى لاتریتى در رسوبات کربناته پرمین بالا همراه است و حتى گستر ه آنرا مى توان در شرق ترکیه نیز تعقیب نمود.چون پس روى و پیش روى دریا و حاکم شدن مجدد حوزه رسوبى کربناته بتدریج صورت پذیزفته است در نتیجه به همراه رسوبات لاتریتى رسوبات آوارى و ساحلى نظیر ماسه سنگ و شیلهاى آهن دارمیتوان مشاهده نمود و چه بسا رسوبات آوارى کم عمق ممکن است قطر اعظم افق را تشکیل دهند.دراین بخش حتى در رسوبات لاتریتى طبقه بندى مشخص وجوددارد و احتمالا عمل لاتیزاسیون د رمحل نزدیکى انجام گرفته و به محیط رسوبى حمل شده است.و بدانسبت اطلاق افق لاتریتى به جاى عدسى هاى لاتریتى با طبیعت موجود انطباق بیشترى دارد.به طور کلى این افق غنى از کانیهاى آلومین دار و آهن وسیلیس مى باشد که تغییرات درصد این سه عنصر د ربخشى از افق ممکن است آنرا از نظر ذخائرى ا زبوکیت ،کائولنیت – آهن د رآن بخش از افق لاتریت اهمیت ویژه اى دهد.به طور کلى بخش زیرین افق لاتریت را دولومیت یا آهکهاى دولومیتى پرمین تشکیل مى دهد و شاید عمل
لاتیزاسیون بر روى دولومیت انحلال کربنات ،خروج آن از محیط تمرکز آلومین ،سیلیس و اکسید آهن که به مقدار کم که در دولومیت زیرین وجود داردایجادشده باشد.البته هم ارز افق لاتریت فعالیت ولکانیکى د ربخشى از پلاتفرم پرمین دراطراف مهاباد مشاهده شده است. که خود سنگهاى ولکانیکى نیز مى تواند منشا و مادر سنگ افق لاتریتى باشد.بخش فوقانى این افق از یک آهک تیر ه رنگ crypto-crystaline چرت دار تشکیل شده است که کم و بیش در سرتا سر منطقه عمومیت دارد و ناحیه حیدرآباد نیز از این امر مستثنى نیست .د راین محل نیز دولومیت کریستالیزه خاکسترى رنگ با لایه بندىmassive مختصرسیلیسیفیه شده با شیبى تقریبى 45 درجه زیر افق لاتریتى قرار گرفته وکمر پایین آنرا تشکیل مى دهد،روى افق لاتریتى آهک recrystalized خاکسترى تیره تا سیاه رنگ با نودول یا رگه هاى چرتى بر روى افق لاتریتى قرار گرفته و کمربالا ى آنراتشکیل میدهد.تنها یک لایه سخت از افق لاتریت به قطر 1 تا3 متر به علت ترکیب خاص مینرالوژیکى ا زفرسایش و هوازدگى مصون مانده و رخنمون دارد .این امر سبب مى شودکه شناسایى افق لاتریت در سطح بسادگى صورت پذیرد.ولى بخش عمده افق که اغلب از کائولنیت –شیل آهن دار و شیلهاى محتوى آلومین قابل توجه (خاکهاى صنعتى )و ماسه سنگ تشکیل شده است،شدیدا تحت تاثیر عوامل فرسایشى قرار گرفته و بوسیله خاک سطحى پوشیده شده است.
به طور کلى بدون برداشت این پوشیدگى سطحى قضاوت در کم و کیف بخش عمده افق میسر نیست.در طول گسترده این افق د رنقاطى مى توان د رواریزه هاى آثارى ا زبخش هوازده افق میسر نیست .در طول گسترده این افق د رنقاطى مى توان د رواریزه هاى آثارى ا زبخش هوازده افق را مشاهده نمود وحتى پیزولیت Pisolite هاى بوگسیتى د رآنها قابل رویت است.با آنکه شدیدا تحت تاثیر عوامل فرسایشى قرار گرفته اند ولى مقدار آلومین آنها بیش از 30 درصد بوده و مقدار اکسید آهن د رآنها رقم ناچیزى است و به عنوان خاک صنعتى قابل استفاده است.به طورکلى با توجه به شواهد مثبت هنوز قضاوت د رترکیب مینرالوژیک افق در این مرحله اکتشافى تا حدى مشکل مى باشد.همانطور که اشاره شد برونزد عمده ازافق لاتریتى رابسیار سخت بوده و حالت flinty داشته و غیرپیزولیتى nonpisolite مى باشد .این افق کمتر دستخوش هوازدگى قرارگرفته و بسادگى قابل تعقیب است،به علاوه طبیعت رسوبى بودن افق تا حدى اکتشافات را تسهیل مى نماید.چون دولومیت زیرین و آهک چرت دار سیاه رنگ رویى حتى د رنقاطى که افق کاملا پوشیده است براحتى قابل تعقیب است و حتى د رنقاطى که بوسیله پوشش سطحى برونزدى از افق نمایان نیست ولى با مشاهده آهک چرت دار سیاه رنگ رویى به عنوان یک طبقه راهنما Marker bed بیقین مى توان وجود آنرا زیر پوشش خاک سطحى مشخص نمود.خوشبختانه د ریک فاصله 5/1 کیلومترى بخش مقاوم و سخت افق درمقابل عمل فرسایش به طور پیوسته و منقطع برونزد داشته ود رنتیجه تعقیب و شناسایى آنرا تسهیل نموده است.ترانشه هاى سطحى نیز درمکان مناسب حفر گردیده است ولى متاسفانه به علت عمق زیاد فرسایش بخش اعظم افق جهت مطالعه و برداشت نمونه عریان نشده است.در بررسى هاى اولیه نمونه بردارى ا زبخش مقاوم و سخت افق برداشت شد و ترکیب کانى شناسى و آنالیز شیمیایى آن د رجدول زیر خلاصه شده است.
نمونه دیگرى از محل نمونه 5 جدول مذکور و همچنین نمونه اى از واریز هاى نرم هوازده سطحى مربوط به بخش فوقانى افق لاتریت برداشت گردید ونتیجه مینرالوژیک آن بشرح زیر است.
به طور کلى کلیه نمونه ها ا زیک لایه مقاوم دو مترى برداشت گردید و نتایج فوق تنها تغییرات مینرالوژیک و آنالیز شیمیایى را در این لایه نشان میدهد.و دراین مرحله از عملیات اکتشافى بررسى درکل قطر افق که ضخامت آن بیش از ده متر بوده واغلب پوشیده و بدون رخنمون سطحی است امکان پذیر نمی باشد.
پدیده دگرگونی و تشکیل کانیهای ثانوی:
ناحیه حیدر آباد در باریکه ای تحت عنوان "زون همدان-ارومیه" قرار گرفته که از نظر ساختاری ویژگیهای خاص خود را دارد.این باریکه در طول مزوزوئیک به صورت یک تراف رسوبی از ایران مرکزی و زاگرس منفک گردیده و شرایط حاکم برآن کاملا با دو بخش مجاور مذکور متفاوت بوده است.از ویژگیهای عمده در آن عملکرد فاز کوهزایی لارامید در طول کرتاسه بالا بوده که شدیدا زون ساختمانی "همدان-ارومیه" را تحت تاثیر قرار داده است.این حرکات با فعالیت پلوتینیکی با دگرگونی dynamothermic و دگر شکلی شدید همراه می باشد.این پدیده سنگهای قدیمتراز کرتاسه بالا از جمله رسوبات پرمین و افق لاتریتی را شدیدا دگرگون ساخته است.شدت دگرگونی در تمامی زون ساختمانی به یکسان نبوده است.در ناحیه حیدرآباد شدت دگرگونی در حد فاسیس شیست سبز(green schist facies) می باشد.مطالعات میکروسکوپی نشان می دهد که پیزولیت های لاتریتی بوسیله اکسیدهای آهن-کوراندوم (corundum)-روتیل(Rutil)-کلروتوئید(chloriotoid) جایگزین گردیده اند.به طور کلی دو گروه از کانیها را می توان مشخص نمود.کانیهای مربوط به گروه اول که در دیاژنز اولیه تشکیل شده و عمدتا شامل دیاسپور و کائولنیت –ابلیت-هماتیت و شاموزیت-آناتاز می باشد.و گروه دوم که در اثر دگرگونی به وجود آمده اند که در این مجموعه می توان از وجود کانیهایی نظیر هماتیت-ماگنیت-کوراندوم-روتیل –کلروتوئید نامبرد.
ارزیابی اولیه :
باتوجه به عملیات اکتشافی محدودی که تا بحال انجام گرفته است ارزیابی کلی بر روی ذخبره مکشوفه و تغییرات مینرالوژیکی و درصد آن در عرض و طول افق لاتریتی امکان پذیر نیست،چون در این مرحله از عملیات اکتشافی وجود افق دریک فاصله 5/1 کیلومتری ردیابی گردیده و تنها یک لایه مقاوم که ضخامت آن کمتر از دومتر بوده مورد مطالعه مقدماتی قرار گرفته است.در صورتیکه بخش عمده افق که در مقابل فرسایش و هوازدگی مقاومتی نداشته بوسیله خاک سطحی مستور و قابل دید و بررسی نمی باشد.دراین بخش عمق پوشش تا حدی زیاد بوده بطوریکه ترانشه های دستی حفر شده هنوز نتوانسته است این بخش از افق را نمایان سازد.در حقیقت در این مرحله تعدادی نمونه پراکنده از یک لایه دو متری برداشت گردیده و نتایج اولیه وجود کانیهای سفیدی نظیرCorundum را ثابت می کند فقط در یکی از ترانشه ها ی حفر شده می توان بخش هوازده ای از افق لاتریت مشاهده نمود که ظاهرا غنی کانیهای رسی با در صد آلومین بالا بوده و مقدار اکسید آهن در آن ناچیز است.بظاهر شواهد نشان می دهد که بخش پوشیده که قطر اعظم افق لاتریتی را تشکیل می دهد غنی از کانی های رسی بوده که کانیها در مناطق همجوار واقع در جنوب شرق درایچه ارومیه و شرق به شاهیندژ ازکانیهای بوکسیتی و کائولنیت تشکیل شده است که امکان وجود ذخائری از مواد معدنی نسوز در این محل نیز تا حدی متحمل است.
در شرق شاهیندژ در بخشی از افق درصد آهن در حد مطلوب کاهش یافته و بهمان نسبت مقدار کائولنیت و بوکسیت دیاسپوریک افزایش می یابد بطوریکه چندین معدن کوچک در حال بهره برداری و اکتشاف است .در شرق بوکان نیز درصد کانیهای بوکسیتی به همراه آهن ذخیره قابل توجهی راتشکیل می دهد با مقایسه منطقه حیدرآباد با سایر برونزدهای افق لاتریتی ،ظاهرا بخشی از افق را با شرق شاهیندژ از نظر امکان وجود مواد معدنی کشورمقایسه نمود.پدیده دگرگونی در بخشی از افق که غنی از اکسید آلومینیوم می باشد موجب تشکیل کانیهای با ارزشی نظیر کوراندوم نموده و مقدار کوراندوم در یکی از نمونه ها بیش از 70 درصد بوده است.وجود چندین کانی با درصد بالا حتی در یک ذخیره کوچک نیز ارزشمند است.در یکی از بیرون زدگی ها قطر افق کوراندوم دار از یک متر تجاوز می نماید.با انکه پدیده دگرگونی افق لاتریتی اطراف سقز را نیز تحت تاثیر قرارداده است ولی تشکیل کانی های غنی از آلومینا نظیر کوراندوم یکی از اختصاصات این منطقه می باشد و شاید این پدیده بدلیل غنی بوده افق لاتریتی از اکسید آلومینیوم در این منطقه باشد و این یک نشانه مثبتی بوده که ویژگی مطلوبی به این منطقه می دهد.
افق لاتریتی در بخش غنی از مقدار اکسید آهن می باشد و می تواند مورد استفاده کارخانجات سیمان در منطقه باشد.ضمنا وجود کانیهای تیتان دار را در این افق نمی توان نادیده گرفت.
پیشنهاد ادامه عملیات اکتشافی:
ارزیابی نتایج اولیه نشان می دهد که امکان دستیابی به مواد معدنی با ارزش بسیار محتمل است.این نتایج ادامه عملیات اکتشای را کاملا توجیه می نماید .لذا ادامه عملیات اکتشافی را در مرحله بعدی به شرح زیر پیشنهاد می نماید.
1-تهیه نقشه زمین شناسی1:5000- باین منظور بایستی نقشه توپوگرافی مورد نظر را درامتداد افق لاتریت در سطحی معادل متر مربع100،000=200 متر × 2000 متر تهیه نمود بطوریکه بتوان گسترش افق لاتریت و کلیه عوارض زمین شناسی را بر روی این نقشه مشخص نمود.
2-ترانشه های سطحی حفر شده تا حدی در محل مناسب انتخاب گردیده اند ولی بخش اعظم افق به علت پوشش زیاد سطحی هنوز مدفون مانده است.با استفاده از وسایل مکانیکی (بولدزر) تا حد ظاهر شدن سطح غیر هوازده افق لاتریت می بایستی عمیقتر نمود.با توجه به اینکه این افقstratiform بوده و در امتداد و سطوح طبقات کاملا تبعیت می نماید لازم است جهت ترانشه ها کاملا عمود بر طبقات پرمین (عمود بر افق لاتریت) انتخاب گردید:
3-محل ترانشه ها به طور دقیق بر روی نقشه زمین شناسی 1:5000 مشخص گردد.
4-نمونه برداری سیستماتیک از ترانشه ها با توجه به تغییرات مینرالوژیک آنها بایستی برداشت گردد بطوریکه هر نمونه نمایانگر قطر معینی از افق لاتریت باشد و اندازه گیری دقیقی نیز ضمن برداشت هر ترانشه انجام گرفته و تغییرات ظاهری و محل نمونه ها دقیقا بر روی کروکی ترانشه مشخص گردد.
5- با توجه به تغییرات موجود در افق لاتریتی بایستی تعداد کافی نمونه از نظر مینرالوژی X-Ray و آنالیز شیمیایی برای 8 اکسید انجام داد.
(al2 o3 – Sio2, K2o, Na2o, Cao, Mgo, Tio2, Fe2o3)
6- باتوجه به نتایج موارد فوق احتمالا انجام پاره ای ا زآزمایشهای تکنولوژی نیز ضروری باشد که در عمل نسبت به انجام آن تصمیم گرفته خواهد شد.
7- با توجه به ترکیب مینرالوژیکی و آنالیز شیمیایی تغییرات افق لاتریتی در –ترانشه های مختلف با هم انطباق داده شود.
بعد از حصول نتایج بررسیها د راین مرحله در صورت نیاز مرحله بعدی اکتشافی که احتمالا شامل گمانه زنی و غیره خواهد بود به عنوان مرحله تکمیلی بعدا پیشنهاد خواهدشد./ع
نوع گزارش | اکتشاف مقدماتى |
---|---|
گروه | اکتشافات غیر فلزی |
استان | آذربایجان شرقی |
نویسنده | افتخارنژاد – قیسى |
تاریخ انتشار | ۲۳ مهر ۱۳۶۹ |