گزارش زمینشناسى ۰۰۰۰۰ ۱:۱ ورقه ( قره چمن )
استان |
آذربایجان شرقی |
نویسنده |
عمران اسدیان - على اکبر خدابنده |
تاریخ انتشار |
۲۳ اسفند ۱۳۸۷ |
---|
خلاصه توضیحات
طى حکم ماموریتى از طرف سازمان زمینشناسى تهران اکیپى متشکل از سه نفر کارشناس
توضیحات
مقدمه:
طى حکم ماموریتى از طرف سازمان زمینشناسى تهران اکیپى متشکل از سه نفر کارشناس دو نفر راننده، یک تکنسین، یک آشپز به سرپرستى آقاى امینى فضل و با همکارى و راهنمایى دکتر امامى طى برنامه از پیش تدوین شده جهت برداشت زمینشناسى به مقیاس 000/100 :1 از ورقه قرهچمن از اواخر اردیبهشت ماه عازم منطقه مزبور شدیم البته برنامه این اکیپ نیز جزئى از طرح آذربایجان بوده طوریکه غیر از ماسه اکیپ دیگر نیز جهت تهیه نقشه زمینشناسى شیتهاى سراب، مشکینشهر، کلیبر به مقیاس 000/100 :1 همزمان مشغول کار بودند که سرپرست کل این طرح آقاى دکتر امامى بودند.
کمپ دائمى ما در 2.5 ماهه اول در مدرسه شهید رجایى واقع در روستاى قرهچمن در 100 کیلومترى جاده آسفالته تبریز- تهران و 5/1 ماه آخر ماموریت را در یکى از مدارس ابتدائى شهرستان سراب ساکن بودیم بدین طریق که کل ماموریت، در حدود 4 ماه بوده در اوایل مهر ماه پایان گرفت و طى این مدت آقاى دکتر امامى حدود 20 الى 25 روز ما را راهنمایى و با همکارى داشتند و بقیه ماموریتشان را در دیگر اکیپهاى این طرح بودند و بهجاست که از زحمات ایشان که دانستههاى خود را در اختیار ما گذاشتند کمال تشکر را مىنمائیم.
نمونههاى متعدد و فراوانى طى این مدت جهت مطالعات گوناگون (کانىشناسى، فسیلشناسى، آنالیز، تجزیه شیمیایى) برداشته شد که همه جهت تهیه پلاک و احیاناً مطالعه به سازمان زمینشناسى تهران ارسال گردید. که فعلاً هیچکدام از آنها به دست ما نرسیده و نقشه زمینشناسى منطقه نیز هنوز تکمیل نشده است. بدین سبب جهت ارائه گزارش نهایى و کامل منطقه نیاز به فرصت کافى جهت مطالعه منابع مختلف و تهیه و تکمیل نقشه زمینشناسى منطقه و برداشتهاى کلى و تعبیر و تفسیر آن و مطالعه مقاطع سنگها چه از نظر فسیل و یا کانى و همچنین تبادل افکار بین کارشناسانى که در منطقه کار کردهاند و راهنمایىهاى سرپرست و کارشناسان با تجربه که با رسوبات منطقه آشنایى داشته و کار کردهاند از جمله آقاى دکتر امامى- مهندس بهروزى ... دارد.
از مهمترین راههاى ارتباطى منطقه مىتوان جاده آسفالته تهران- تبری. در جنوب با جهت شمالغرب- جنوبشرق و جاده آسفالته بستانآباد- سراب در شمال چهارگوش با جهت شرقى – غربى و نیز جاده آسفالته قرهچمن- هشترود در جنوبغرب و جاده آسفالته بخش ترکمان در جنوبشرق که جهت هر دو آنها شمال- جنوب مىباشد را مىتوان نام برد. ولى بنا به درخواست سرپرست اکیپ یادداشتهاى مزبور تنها جمعبندى کارهاى صحرایى در مدت فوق مىباشد که آن هم مسلماً خالى از اشکال نخواهد بود.
خلاصه
در منطقه مورد مطالعه بطور کلى نهشتههاى قبل از دوران ترسیرى رخنمون ندارند و بیش از 3/2 رخنمونها را ولکانیکهاى مربوط به دوره ترسیرى تشکیل مىدهند البته رسوبات قاعده ترسیرى نیز که در همه جاى ایران با کنگلومرا و ماسه سنگ شروع مىگردد در منطقه دیده نمىشود بدینترتیب قدیمىترین سنگهاى منطقه عبارت از یک سرى مارنهاى سبز، آهکهاى کرم رنگ نومولیتدار بوده که بر روى آنها به تدریج تناوبى از آهکهاى مارنى یا مارن، شیل نومولیتدار قرار مىگیرند که با ضخامتى بیش از یکصد متر معادل سازند زیارت در البرز در کوه تکگونى شروع مىگردد.
روى رسوبات فوق یک سرى رسوبات دریایى ولکانیکى با ترکیب متوسط تا بازیک در حد آندزى بازالت تا تراکى آندزیت عمدتاً برشى شده و نیز جاهایى حالت گدازه همراه با لایههاى توفى، توف ماسهاى و لایههاى آهکى، ماسهاى فسیلفر (نومولیت) بیشتر به رنگ خاکسترى تیره قرار مىگیرد که با ضخامتى بیش از 1500 متر در کوه تکگونى دیده مىشود.
سنگهاى مگاپورفیرلاتیت با ضخامت عظیمى حدود 1000 متر با ترکیب لاتیت تا آنذزیت با لایهبندى مسیف بیشتر به رنگ خاکسترى که بخش عمده رشته کوه بزگوش را تشکیل دادهاند بر روى سرى ولکانیکهاى دریایى زرین قرار مىگیرد. که در داخل آن یک سرى گدازههاى آندزیتى برشى شده و همراه با پیروکسن بازالتهاى خاکسترى تیره رنگ و نیز توف که همگى احتمالاً معادل بخشهاى میانى مگاپورفیر است دیده مىشود. در جاده قرهچمن- میانه یک سرى سنگهاى ولکانیکى دریایى آفانیتیک با ترکیب آندزیت تا بازالت با تناوبى از سنگهاى توفى که داخل آنها مقدار کمى نیز مگاپورفیر لاتیت رخنمون دارند دیده مىشود که احتمالاً معادل بخشهاى بالایى مگاپورفیرلاشیتها باشند. در کوه تکگونى یک سرى توفهاى برشى اسیدى، روشن به رنگ قرمز واحد ولکانیکى زیرین و مگاپورفیرلاتیتها را به حالت دایک قطع کرده و پس روى آنها جریان یافته که ترکیب در حد تراکى آندزیت را داراست. در سمت شرق دامنه جنوبى بزقوش بر روى مگاپورفیرها بوده و تا دشت ترکمان ادامه پیدا مىکند.
در کنار جاده قرهچمن- میانه سرى سنگهاى آفانیتیک با توف به سمت بالا تبدیل به توفهاى ماسهاى مىگردد که بر روى آنها نیز یک سرى سنگهاى برشى که به سمت بالا نیز بک واحد ایگنمبریتى به رنگ قرمز بنفش بر روى آن قرار مىگیرد یک سنگ لاتیتپورفیر خاکسترى نسبتاً دانه ریز بر روى ایگنمبریت قرار گرفته که این لیتولوژى را به این حالت ما در ارتفاعات بزگوش نمىبینیم. سنگ سیاهرنگ نسبتاً بازیک در حد پیروکسن آندزیت و احیاناً آنالیسمدار با بافت عمدتاً پورفیرى طبقات ائوسن را حداقل تا واحد لاتیتى قطع مىکند که شاید از واحد لاتیتى بالا نیز جوانتر باشد. در جنوبغرب چهارگوش بر روى لاتیتپورفیریک سرى سنگهاى توفى، توف ماسهاى سفید رنگ حاوى فسیلهاى فراوان گیاهى قرار مىگیرد که احتمالاً معادل ائوسن بالا و الیگوسن پایین باشد. که احتمالاً این سرى را مىتوان با سرى رسوبات واقع در محدوده آبادىهاى باشکند، سرخه، کهدلان که عبارتند از تناوبى از مارن، ماسه سنگ، کنگلومرا با برشى به رنگ قرمز متمایل به بنفش که ممکن ست سنى معادل 2.R.f را دارا باشند.
یک واحد ولکانیکى سیاهرنگى با ترکیب بازالت تا آندزى بازالت عمدتاً داراى بافت پورفیرى در کنار جاده آسفالته طبقات ائوسن را قطع مىکند که احتمالاً سنى معادل الیگوسن را داراست. در جنوبشرقى چهارگوش رسوبات ائوسن توسط یک سرى سنگهاى اسیدى با ترکیب ریولیت تا ریوداسیت به حالت گنبدى شکل قطع گردیده که بخشهاى پائینى آن تناوبى از توفهاى ریولیتى، ریولیت توف با لایهبندى نازک که بخشهاى فوقانى آن حالت مسیف دارد و بخشهاى کاملاً بالائى سیلیسیفیه مىباشد.
زیر دمهاى ریولیتى در اطراف آبادى مهمان- آغبلاغ توفهاى برشى قرمز تا بنفش را مىبینیم که احتمالاً مربوط به فاز قدیمى ریولیتها بوده و در سمت شرق نیز جاهایى ترکیب بازیک در حد داسیت دارند که در داخل آنها یک سرى توفهاى برشى خاکسترى روشن احتمالاً زئولیتدار دیده مىشوند. این ریولیتها عمدتاً آلتره شده و زون آلتره وسیعى را تشکیل مىدهند. و یکى از مهمترین پدیده آلتراسیون تبدیل آنها به پرلیت بوده که مهمترین تجمع آنها را مىتوان در 500 مترى آبادى سلطاناحمد به طرف شرق و در جاده سیدلر کنار جاده آسفالت تهران دید که به رنگهاى مختلف خاکسترى، سفید دیده مىشود. بیشترین گسترش این فاز ریولیتى را در جنوبشرق چهارگوش تا جاده قرهچمن- هشترود بوده که همگى سنى احتمالاً معادل الیگوسن را دارا مىباشند.
تودههاى نفوذى آذرین زیادى نیز مربوط به رود الیگوسن احتمالاً در رابطه با رخداد زمینساختى فاز پیرنین با ترکیبهاى مختلف از جمله: گرانیت: نفلین سیینیت، مونزونیت، گرانیت آپلیتیک، دیوریت، آپلیت کلیه طبقات ائوسن را قطع کرده است. همراه گرانیتها یک سنگ سیاهرنگ نسبتاً بازیک درحد میکروگابرو تا بازالت که به احتمال فاز قدیمىتر نسبت به گرانیتهاست همراه گرانیتها طبقات ائوسن را قطع کردهاند.
سازند قم با یک محیط دریایى نسبتاً کم عمق اکثراً همه جاا با یک کنگلومراى قرمز متمایل به خاکسترى رنگ با دانهبندى نسبتاً ریز همراه با چندین لایه آهکى ریفى شروع مىگردد که بر روى آن آهکهاى ریفى همراه فسیلهاى فراوان مرجانها و دوکفهایها و غیر قرار مىگیرد که بیشترین ضخامت آن را در آبادى باشکند به اسماعیل مىتوانیم ببینیم. این سرى به سمت تیکمهداش به طور جانبى تبدیل به مارن و ماسه سنگ مىگردد که ضخامت بسیار زیادى دارند. لازم به تذکر است که زیر سازند قم در مسیر جاده بستانآباد- قرهچمن یک واحد ولکانیکى با ترکیب لاتیت تا تراکى آندزیت برشى شده از نوع هموژن قرار گرفته که تا دو سه کیلومترى شرق قرهچمن ادامه دارد این واحد نیز احتمالاً معادل سازند 2.R.F باشد.
سازند قم در شمال و شمالغرب قرهچمن توسط یک سرى سنگهاى ولکانیکى اسیدى با ترکیب ریولیت تا ریوداسیت- که بافت ایگنمبریتى داشته و عمدتاً نیز آلتره شده قطع گردیده که زون آلتره بسیار وسیعى را ایجاد کردهاند. که تحت عمل آلتراسیون پرلیت نیز در داخل آنها تشکیل گردیده که محل تجمع آن را مىتوان در جنوب آبادى داشآتان بطرف امامیه دید.
سازند قم به سمت بالا با یک زون تدریجى که عمدتاً ماسه سنگ، توف، کنگلومرا، آهک بوده در نهایت تبدیل به یک کنگلومراى خاکسترى دانه درشت آوارى با لایهبندى ضخیم مىگردد و کنگلومراى مزبور نیز به نوبه خود تناوبى از مارن و سیلیستون، ماسه سنگ، کنگلومرا و در بخشهاى فوقانى به مارنهاى قرمز رنگ همراه به چند لایههاى کنگلومراتیک و لایههاى گچ و نیز آهکهاى آب شیرین تبدیل مىگردد. زیر کنگلومراى خاکسترى پایین در شمال دهدلان حدود 10 متر مارن قرمز رنگ دیده مىشود که احتمالاً همگى معادل سازند U.R.F مىباشند.
یک واحد ولکانیکى بازیک در حد پیروکسن آندزیت که بخشهاى پائینى آن حالت برشى و بخشهاى فوقانى حالت لاودار از جنوب ملامحمود شروع تا جنوب مملاحاجى و اکثراً روى مارن و ماسه سنگهاى سازند قم قرار گرفته است و عمدتاً آلتره شده و به سمت شرق ترکیبى نسبتاً اسیدى داشته و سنى احتمالاً جوانتر از سازند U.R.F را داشته باشند.
علاوه از رسوبات یاد شده یک سرى مارنهاى قرمز با لایههایى چند از کنگلومرا با شیب نزدیک به افق در اطراف آبادى ترکمانچاى که به احتمال جوانتر از مارنهاى ژیپسیفر (U.R.F) بوده و روى آن به تدریج یک کنگلومراى قرمز رنگ آوارى تخریبى با شیب تقریباً افقى قرار گرفته که جوانترین واحد قبل از کواترنرى محسوب مىگردد.
از رسوبات کواترنرى نیز مىتوان تراسهاى آبرفتى قدیم (at1) و نهشتههاى رودخانه جوان
(Qa1) و همچنین دقهاى رسى و نمکى و گچى و نزدیک سرى پوکههاى معدنى ورسوبات چشمههاى آبگرم (تراورتن) که هماکنون نیز در حال تشکیل مىباشند را مىتوان نام برد.
در منطقه مزبور اثرات زیاد آلومینیوم، مس، آهن، پرلیت، زئولیت، پوکههاى معدنى و غیره در نقاط مختلف ناحیه مورد مطالعه وجود دارد که باید مورد توجه قرار بگیرد.
موقعیت جغرافیائى:
الف: جغرافیا: ناحیه مورد مطالعه که بین 37.30-38 طول جغرافیائى محصور شده که از شمال توسط چهارگوش اهر و از شرق توسط شیت سراب و از جنوب توسط سراسکند و از غرب توسط شیت بستانآباد (همه به مقیاس 000/100 :1) محدود مىگردد.
از آبادىهاى مهم در محدوده این چهارگوش مىتوان بخش ترکمان، دوزدوزان، شربیان و روستاى سیاه چمن را نام برد. که شهرستان سراب درسه کیلومترى گوشه شمالشرق و شهرستان سراسکند در سه کیلومترى گوشه جنوبغرب چهارگوش واقع شدهاند.
ب: آب و هوا
آب و هواى منطقه از نوع آب و هواى سرد و کوهستانى بوده طوریکه داراى زمستانهاى بسیار سرد و یخبندان بوده و تنها فصل کارى زمینشناسى منطقه از اردیبهشت ماه نهایت مهر ماه امکانپذیر مىباشد. میزان بارندگى نسبتاً خوب بوده و بدین سبب عمده کار اکثر اهالى کشاورزى و دامپرورى مىباشد از مهمترین محصولات کشاورزى منطقه مىتوان گندم، جو، خیار، خربزه، هندوانه، سیبزمینى و غیره و از انواع دام آنها بیشتر بز و گوسفند را نام برد.
طبقهاى از مردم نیز در روستاها از طریق بافتن فرش امرارمعاش مىکنند طوریکه فرش منطقه شربیان در سطح آذربایجان معروف مىباشد. یک سرى از مردم نیز با اینحال اکثر روستاها را ترک کرده و در شهرها به کارهاى مختلف از جمله کارگرى، رانندگى، غیره مشغول هستند طوریکه بعضى از روستاها خالى از سکنه شده و یا خیلى کمى از مردم در روستاها باقى ماندهاند.
ج: راهها و ارتباطات
غیر از راههاى آسفالته مذکور راههاى شوشه فراوانى بین تقریباً تمامى آبادیهاى کوچک و بزرگ وجود دارد که به راحتى مىتوان به تمامى روستاها دسترسى پیدا کرد. لازم به تذکر است که اکثر این راهها در طول چند سال اخیر بعد از انقلاب جمهورى اسلامى ایران اکثراً توسط جهادسازندگى و سایر مراکز مربوطه احداث گردیهاند. و حتى یک راه شوسه نسبتاً جنوب ارتفاعات بزقوش را در سمت غرب قطع مىکند و توسط آبادیهاى تیکمهداش، چرمخواران، سرخه، باشکند به دوزدوزان (جاه سراب) سرازیر مى گردد. علاوه بر آن راههاى کوهستانى چندى نیز در منطقه وجود دارد که مىتوان از چندین نقطه ارتفاعات بزگوش را با ماشینى طى کرد.
د: کوهها و رودخانهها
از مهمترین ارتفاعات واقع شده در این محدوده مىتوان رشته کوه بزگوش با روند تقریباً شرقى- غربى را نام برد که در وسط چهارگوش کشیده شده و بلندترین قله آن در بخش شرقى این محدوده داراى ارتفاعى 3302 متر مىباشد البته این رشته به سمت غرب از ارتفاعات آن کاسته شده و حد متوسط ارتفاعات آن بین 2000 تا 2500 متر مىباشد. و علاوه از رشته کوه مزبور مىتوان از رشته ارتفاعاتى نسبتاً پائین که در مسیر جاده آسفالته تهران- تبریز کشیده مىشود را نام برد.
از مهمترین رودخانههاى منطقه مىتوان رودخانه بزرگ شهرى چاى که توسط چندین رودخانههاى بزرگ نسبتاً پرآبى که اکثراً از ارتفاعات بزگوش سرچشمه و به سمت جنوب سرازیر شده و مجموعاً رودخانه فوق را تشکیل مىدهند. این رودخانه در نزدیکى شهرستان میانه توسط دو رودخانه بزرگ پرآب دیگرى بنامهاى قرانقوچاى که از ارتفاعات سهند سرچشمه گرفته و رودخانه آیدوغموش چاى که از ارتفاعات زنجان و کردستان سرچشمه مىگیرند به همدیگر متصل شده و رودخانه بزرگ قزلاوزن را تشکیل داده که در نهایت به دریاچه خزر (مازندران) سرازیر مىگردند.
رودخانه شهرى چاى تقریباً آب دائمى داشته فقط در یکى دو ماه تابستان خشک مىگردد. البته رودخانههایى که به این رودخانه مىریزند اکثرشان همیشه حتى تابستان را کموبیش آب دائمى داشته ولى توسط کشاورزان منطقه مورد استفادههاى مختلف آبیارى قرار گرفتهاند و لذا در پائین خشک مىگردند.
علاوه از رودخانههاى یاد شده مىتوان از رودخانه مهم تبریز به نام آجىچاى (تلخه رود) را نام برد که از گوشه شمالشرقى چهارگوش عبور مىکند که اکثراً توسط رودخانههاى دامنه شمالى ارتفاعات بزقوش به این رودخانه سرازیر شده پس از عبور از زمینهاى نمکزار داراى آبى شور بوده و در نهایت این رودخانه به دریاچه اورمیه مىریزد.
البته رودخانهها و چشمهها و قناتها و چاههاى آب کوچک و بزرگى نیز در منطقه وجود دارد که جهت استفادههاى گوناگون اهالى از جمله کشاورزى و غیره مورد استفاده قرار مىگیرند.
ه: سایر امکانات و مشکلات
از امکانات منطقه علاوه از راههاى ارتباطى آسفالته و شوسه بین تمامى آبادیها که از ارتباط آنها با همدیگر و نیز با شهر به راحتى صورت مىگیرد علاوه بر آن مىتوان گفت که کلیه دهات کوچک و بزرگ اکثراً مجهز به برق و آب لولهکشى شده، مدرسه، حمام و بعضى از روستاهاى بزرگ داراى درمانگاه، آمبولانس: تلفن مىباشند. پمپ بنزین فقط در ترکمان و روستاى قرهچمن وجود دارد و نیز سد نسبتاً بزرگ چیچکلو که از بالاى ارتفاعات بزقوش احداث گردیده و مورد استفاده اهالى در فصلهاى مختلف قرار مىگیرد را نام برد.
با این همه اکثر اهالى منطقه در تابستان مخصوصاً بر سر تقسیم آن بین روستاهاى مختلف در مسیر رودخانهها شکایت مىکنند بدینطریق که آبادیهاى که در بخشهاى بالائى قرار گرفته بیشتر آب رودخانهها را نسبت به آبادیهاى پائین مورد استفاده قرار مىدهند.
کارهاى انجام شده قبلى
از کارهاى انجام شده قبلى مىتوان نقشه زمینشناسى به مقیاس 000/25 :1 را نام برد که توسط کارشناسان ارشد سازمان منتهى خیلى نسبتاً قدیمى تهیه گردیده که راهنماى خوبى براى کار ما بود. علاوه بر آن گزارشى در مورد نفلینسیینیتهاى رشته بزقوش همراه با یک نقشه زمینشناسى به مقیاس 000/20 :1 از همین منطقه کوچک که سنگهاى مزبور رخنمون دارند طى دو سال گذشته توسط آقاى باباخانى کارشناس سازمان تهیه گردیده است.
زمینشناسى ناحیه
بطور کلى نهشتههاى قبل از دوران ترسیرى در منطقه رخنمون ندارند و بدینترتیب قدیمىترین نهشتههاى منطقه عبارت از رسوباتى با سن ترسیرى بوده که از نظر چینهشناسى (استرتیگرافى) از قدیم به جدید عبارتند از:
I : ترسیرى
1-I : ائوسن
سنگهاى مربوط به این دوره که اغلب از نوع سنگهاى ولکانیکى هستند اعظم منطقه را مىپوشاند. البته رسوبات قاعده ائوسن (ترسیرى) که در همه جاى ایران با ماسه سنگ و کنگلومرا (سازند فجن) شروع مىگردد در منطقه رخنمون ندارد بدینترتیب قدیمىترین نهشتههاى ما عبارت است یک سرى مارنهاى سبز روشن که بر روى آنها آهکهاى ماسهاى کرم رنگ نومولیتدار با لایهبندى نازک قرار گرفته شروع مىگردد این آهکها به طرف بالا به تدریج تبدیل به تناوبى از آهکهاى مارنى، شیل که همه داراى فسیلهاى نومولیت همراه با پوستههاى مختلف دوکفهایها مىباشند مىگردد. که مجموع ضخامت آنها شاید بیش از یکصدمتر نباشد.
بیشترین رخنمون این رسوبات در غرب ارتفاعات بزقوش در جنوب و شرق کوه تکگونى دیده مىشود که همگى احتمالاً معادل سازند زیارت در البرز مىباشد. یا بعبارتى معادل ائوسن زیرین در منطقه مىباشد.
روى رسوبات فوق در همین منطقه (کوه تکگونى) یک سرى رسوبات دریایى عمدتاً ولکانیکى با ترکیب متوسط تا باریک در حد آندزى بازالت تا تراکى آندزیت قرار گرفته که اکثراً برشى شده از نوع اتوژنیک و هیالوکلاستیک طوریکه اکثر قطعات برشىها از نوع خود ولکانیکها هستند. بخشهایى از این ولکانیکها نیز حالت گدازه (لاو) را دارد.
رنگ عمده دورنماى آنها در سطح هوازده خاکسترى، خاکسترى متمایل به سبز بوده ولى بوده ره رنگهاى مختلف دیگر هم دیده مىشوند و مخصوصاً جاهایى که آرژیلیزه و اکسید شده بیشتر به رنگ قرمز بنفش تظاهر مىکنند. بافت آنها عمدتاً پورفیرى بوده طوریکه پورفیرهاى پلاژیوکلاز به قطر چند میلىمتر در سطح سنگ دیده مىشود. و علاوه بر آن حفرهدار (risicolar) نیز هستند طوریکه حفرههاى آنها توس مواد ثانوى از جمله سیلیس، کلسیت پر شده که در اثر آلتراسیون و جانشینى در بعضى قسمتها بیش از نیمى از سنگ تبدیل به کلسیت گردیده و یک حالت ولکانوسدیمنترى به خود گرفته است. در داخل سرى مزبور سنگهاى نسبتاً بازیک در حد پیروکسن بازالت و همچنین لایههاى توفى، توف ماسهاى، توفهاى کنگلومراتیک، توفهاى برشى شده از نوع اپىروژنیک و هتروژنیک و گاه حالت تناوب با گدازههاى برشى خاکسترى دیده مىشوند که ضخامت نسبتاً قابل توجهى را از خود نشان مىدهند.
لایههاى آهکى، ماسهاى، توف ماسهاى فسیلى فر(نومولیت و پوستههاى دوکفهایها) که بعضى جاها حالت لوماش دارند از جمله سنگهاى هستند که در داحل سرى رسوبات فوق مىتوان نام برد. بیشترین رخنمون و گسترش این رسوبات در کوه تکگونى بوده که به سمت جنوب و شرق گسترش دارد. که مجموع ضخامت آنها شاید بیش از 1500 متر باشد که باز سنى معادل ائوسن پائین را دارا مىباشند.
روى رسوبات یاد شده ضخامت عظیمى از سنگهاى مگاپورفیر با ترکیب در حد لاتیت تا آندزیت قرار مىگیرد که تا انتهاى شرق رشته کوه بزقوش در محدوده شیت مورد مطالعه کشیده مىشوند. این واحد در کنار جاده قرهچمن- میانه که ضخامت بسیار زیادى از نهشتههاى مربوط به این دوره (ائوسن) دیده مىشود رخنمون ندارند و یا خیلى کم برونزد دارند.
سنگهاى مگاپورفیر با لایهبندى مسیف با مگاکرمسیتهاى چند سانتىمترى پلاژیوکلاز که گاهاً 50 الى 60 درصد حجم سنگ را تشکیل مىدهد در سطح سنگ دیده مىشود ولى بعضى جاها داراى بافت ریز بوده و پلاژیوکلازهاى آنها زیاد رشد نکرده است. ترکیب کلى سنگ در حدود تراکى آندزیت تا لاتیت را داشته و رنگ عمده آنها خاکسترى و جاهاى که آلتره سیلیسیفیه و اکسید شدهاند به رنگهاى مختلف قرمز بنفش، تا زرد رنگ دیده مىشوند.
بخشهایى که سیلیسیفیه شدهاند بخش اعظمى را از خود نشان داده و در حاشیه سنگهاى نفوذى (نفلین سیینیت) ترکیب نسبتاً اسیدى روشن و در مرز این دو واحد زون کوچک آلتراسیون و آثار اپیدوتیزاسیون دیده مىشود. شیب شان خیلى کم نزدیک به افق بوده با این حال با ضخامتى شاید حدود 1000 متر بخش عظیمى از ارتفاعات بزگوش بیشتر با مورفولوژى بلند و حالت لکیف و صخرههاى بسیار خطرناکى را تشکیل داده است. در داخل سرى فوق ضخامت زیادى از گدازههاى اندزیتى برشى شده همراه با مقدارى پیروکسن بازالتهاى خاکسترى تیره رنگ توام با توفهاى برشى، توف، توف ماسهاى که بیشترین ضخامت آنها در اطراف آبادى قوشچى مىباشد در سایر جاها نیز با ضخامت کم یا زیاد به سمت شرق و جنوب دیده مىشود که شاید معادل بخشهاى میانى واحد مگاپورفیر لاتیت باشد بدینترتیب این واحد خود مىتواند بصورت یک واحد مستقلى در داخل مگاپورفیرها باشد که سنگهاى لاتیتى را به دو بخش پائینى و بالائى تقسیم نماید که ضخامت بخش بالائى خیلى بیشتر از بخش پائینى است علاوه بر آن در داخل بخشهاى بالائى نیز سنگهاى پیروکسن بازالت، توف، برش دیده مىشوند که جاهایى ضخامت نسبتاً چشمگیرى را از خود نشان مىدهند که بعنوان بخشى در داخل مگاپورفیرلاتیتها محسوب مىگردند.
در جاده قرهچمن- میانه ضخامت زیادى از یک سرى سنگهاى سیاهرنگ آفاپنیک با ترکیب درحد آندزیت تا بازالت متناوب با سنگهاى توفى دیده مىشوند که از نظر لیتولوژى مشخص کننده یک محیط کاملاً دریایى است و بیشترین ضخامت آنها در دره حیران بلاغى به کوسالارعلیا مىباشد که در جنوب آبادى قراتپه در سمت شرق ضخامت ناچیزى از مگاپورفیرلاتیت کعه اکثراً آلتره نیز هستند همراه آنها رخنمون دارند. که البته فنوکریستهاى پلاژیوکلاز آنها زیاد درشت نیست و اکثراً نیز آلتره مىباشند. که به احتمال این سرى از نظر استراتیگرافى مىتواند قسمتى معادل مگاپورفیرلاتیتها و بخشى نیز معادل بخش فوقانى واحد مگاپورفیرلاتیتها باشد. که ما در ارتفاعات بزگوش تنها در دره و رنگش فقط یک سرى سنگهاى آناپنیتک را همراه با مقدارى توف در داخل واحد لاتیتى مىبینیم و رخساره فوقالذکر در هیچ جاى دیگر ارتفاعات بزقوش مشاهده نگردید.
در کوه تکگونى بر روى سرى ولکانیکهاى دریایى پائین (ائوسن زیرین) و نیز مگاپورفیرلاتیتهاى بخش پائینى یک سرى توفهاى برشى اسیدى روشن به رنگ قرمز بنفش که گاه به صورت دایک که سنگهاى قدیمىتر از خود را قطع کرده و بصورت Flow روى طبقات را پوشانیده است. ترکیب کلى این سنگها درحد تراکى آندزیت بوده و جوانتر از دو واحد فوقالذکر مىباشد با اینکه اکثراً سرى ولکانیکى پائینى را قطع کرده است و در سمت شرق دامنه جنوبى رشته کوه بزگوش بر روى واحد مگاپورفیرلاتیت ضخیم (بخش بالائى) ضخامت نسبتاً قابل توجهى تناوب توف توف ماسهاى، برش را با مگاپورفیرها مىبینیم که به سمت بالا از مقدار مگاپورفیرلاتیتها کاسته شده و بر مقدار توف و برشها افزوده مىگردد که لایهبندى نسبتاً خوب و نازکى را از خود نشان مىدهند که از نظر استراتیگرافى و محل چینهشناسى در این منطقه مىتواند بخش فوقانى مگاپورفیرلاتیتها باشد که خود بعنوان واحدى مجزا از نظر لیتولوژى قابل تفکیک بوده که تا دشت ترکمان همچنان ادامه دارد.
در کنار جاده آسفالته قرهچمن- میانه بر روى سرى سنگهاى بازیک آفانیتیک با توف بطرف بالا تدریجاً تبدیل به یک سرى سنگهاى توف، توف ماسهاى یکنواخت گردیده که ضخامت نسبتاً چشمگیرى داشته در حالیکه این لیتولوژى را ما در ارتفاعات بزقوش نداریم و شاید معادل اینها در ارتفاعات بزقوش یک لیتولوژى دیگرى تشکیل گردیده که مجموعاً اینها سنى معادل ائوسن میانى یا بالائى را دارند.
بر روى توفهاى ماسهاى بطور نرمال سنگهاى برشى بیشتر به رنگ قرمز بنفش و به سمت بالا واحد ایگنمبریت به همین رنگ (قرمز بنفش) بیشتر با مورفولوژى ستونهاى کشیده قرار مىگیرد که بیشترین ضخامت آنها را نیز در همین منطقه مىتوان دید. روى واحد ایگنمبریتى در همین منطقه یک واحد خاکسترى رنگ لاتیت پورفیر البته ریزدانه قرار مىگیرد که شبیه این سنگ را در ارتفاعات بزگوش نداریم و احتمالاً معادل ائوسن بالائى باشد.
یک سرى سنگهاى سیاهرنگ بازیک درحد پیروکسن بازالت و احیاناً انالسیمدار کلیه طبقات ائوسن را حداقل تا واحد لاتیتپورفیر قطع مىکند و شاید هم جوانتر از واحد لاتیتى هم باشد. ولى نقطهایکه این واحد پیروکسن بازالت واحد لاتیتى را قطع کرده باشد مشاهده نکردیم.
سازند قم اکثراً همه جا با یک کنگلومراى قرمز رنگ متمایل به خاکسترى با دانهبندى نسبتاً ریز توام با چندین لایههاى آهکى به ضخامت نیم تا یک مترى شروع مىگردد که نمایانگر یک محیط دریایى نسبتاً کمعمق مىباشد. که بر روى آن آهکهاى ریفى سازند قم حاوى فسیلهاى فراوان از جمله کلنى مرجانها، دوکفهایها، استراکودها و غیره بطور همشیب قرار مىگیرد. و جاهاى دیگرى نیز اکثراً با کنتاکت گسله و یا بطور دگرشیب روى طبقات قدیمىتر از خود قرار مىگیرد. که بیشترین ضخامت آنها را در شمال باشکند تا آبادى اسماعیلآباد مىبینیم که در سطح نسبتاً زیادى گسترده است. که به احتمال بالاترین بخش دوره ائوسن مىباشد.
2- I : ائوسن- الیگوسن
درشمال آبادى مهمان در جنوبغرب چهارگوش (جنوب جاده آسفالته) بر روى واحد لاتیت بالائى یک سرى سنگهاى توف، توف ماسهاى به رنگ سفید حاوى مقدارى فراوان فسیلهاى گیاهى قرار مىگیرد که احتمالاً سنى معادل ائوسن بالا و الیگوسن پائین را دارا باشد. که بر زیر سازند قم (کنگلومراى پائین قرار گرفته که از نظر مقایسه استراتیگرافى با نهشتههاى بزگوش مىتوان با سرى رسوبات واقع در محدوده آبادى باشکند، سرخه کهدلان مطابقت دارد. که عبارتند از یک سرى سنگهایى از تناوب مارن، ماسه سنگ، کنگلومرا است البته در داخل کنگلومراى مزبور قطعات مگاپورفیرلاتیتها نگردید ولى احتمال دارد در آن موقع واحد لاتیتى زیر آب بوده و فرسایش صورت نگرفته باشد. که همگى سنى معادل (ائوسن بالا- الیگوسن پائین) یا بعباراتى 2.R.F را داشته باشند.
یک واحد سیاهرنگ ولکانیکى با ترکیب بازالت تا آندزى بازالت با بافتهاى مختلف پورفیرى و آفاتیتک با سطح شکست خاکسترى تیره کلیه طبقات ائوسن را قطع کرده و بر روى آنها جریان یافته است که از اولین تونل جاده قرهچمن به میانه شروع و به طرف شرق گسترش مىیابد احتمال دارد باز سنى معادل الیگوسن را داشته باشد چرا که سنگ مزبور فقط در این منطقه طبقات ائوسن را قطع کرده و در سایر جاها دلیلى حاکم بر اینکه طبقات جوانتر از ائوسن را نیز قطع کرده باشد ما مشاهده نکردیم. علاوه بر آن در جنوب شرقى چهارگوش نیز کلیه رسوبات ائوسن توسط یک سرى سنگهاى اسیدى با ترکیب ریولیت تا ریوداسیت قطع گردیده که اکثراً حالت گنبدى شکل مىباشند که بخشهاى پائینى تناوبى از توفهاى ریولیتى و ریولیت توف با لایهبندى نازک و خوب و بخش میانى داراى بافت ایگنمبریتى و بخشهاى فوقانى آن کاملاً مسیف بوده که پرلیتیزه شده و در قلل اکثراً سیلیسیفیه مىباشند. و جاهایى نیز داراى بافت کوارتزپورفیر را داشته که مجموعاً سنى معادل ائوسن بالا و الیگوسن پائینى را دارا مىباشند. زیر دمهاى ریولیتى سیلیسفیه در اطراف آبادى مهمان- آغبلاغ یک سرى توفهاى برشى قرمز تا بنفش را مىبینیم که احتمالاً باز متعلق به فاز قدیمى ریولیتها مى باشند.
این ریولیتها در سمت شرق بعضى جاها ترکیبى در حد اسیت داشته و در داخل آنها نیز یک سرى برشهاى قرمز تا خاکسترى روشن احتمالاً حاوى زئولیت (سیلکیات آلومین آبدار) دیده مىشود که در جنوبشرق چهارگوش لیتولوژى مزبور در سطح گسترده دیده مىشود که نمونههاى مختلفى جهت آنالیز و تجزیه شیمیایى از توفهاى مزبور برداشته شد لازم به تذکر است مثلاً نمونههایى از این سنگها جهت تجزیه به احتمال وجود زئولیت برداشته شده بود.
واحد ریولیتى اکثراً با مورفولوژى بلند بوده و تحت عمل آلتراسیونهاى مختلف از جمله کائولینزه، هماتیتیزه، زئولیتیزه، پرلیتیزه در آنها صورت گرفته که نمونههاى متعددى از آلتراسیونهاى مختلف جهت تجزیه شیمیایى برداشته شد. ولى مهمترین مسئله آنها تبدیل ریولیتها به پرلیتها پر کرده است. مهمترین محل تجمع و تشکیل پرلیت در 500 مترى آبادى سلطاناحمد نرسیده به اولین تونل قرهچمن- میانه بوده که احتمالاً منبع بیشترى از پرلیت در این منطقه وجود د