گزارش زمینشناسى ۰۰۰۰۰ ۱:۱ ورقه ( بستان آباد )
خلاصه توضیحات
مقدمه
توضیحات
1- جغرافیا:
منطقه بستانآباد در شمال باختر ایران در استان آذربایجان خاورى به فاصله 45 کیلومترى شهرستان تبریز واقع است. منطقه بستانآباد با طول جغرافیایى باخترى و عرضهاى جغرافیایى شمالى محدود مىگردد. این منطقه به شماره 5265 قطعه جنوب باخترى چهارگوشه زمینشناسى میانه را تشکیل داده است. ورقههاى مجاور آن عبارتند از: خواجه، قرهچمن، قرهآغاج، اسکوکه به ترتیب در شمال، خاور، جنوب و باختر قرار گرفتهاند.
نواحى مرتفع این ورقه در بخش باخترى قرار گرفته، قله آتشفشانى سهند بنام قوچگلىداغى به بلنداى 3400 متر و تپه ماهورهاى جنوب خاورى پوشیده از رسوبات آذرآوارى به ارتفاع 1750 متر به ترتیب بلندترین و پستترین نقاط این منطقه مىباشد. وجود این ارتفاعات سبب ایجاد آب و هواى مساعد براى رشد پوشش گیاهى گردیده بگونهاى که مراتع وسیعى در دامنههاى خاورى کوهستان سهند بوجود آمده، کشت دیم نیز رونق گرفته است. مقدار نزولات جوى در این ناحیه نسبت به فصول متغیر بوده و در کل، ناحیه از متوسط بارندگى 350-400 میلىمتر برخوردار است.
مهمترین رودخانههاى جارى در این ناحیه رودخانه قرنقوچاى، چینىبلاغ چاى، اوجان و سعیدآباد چاى مىباشد که از کوهستان سهند سرچشمه گرفته و در نهایت به رودخانههاى قزلاوزن و آجىچاى ملحق مىشود.
شهرستان بستانآباد بزرگترین شهر و دهکدههاى سقینسراى، ترکمپور، قزلجهمیدان، سعیدآباد، چغان، قرهچاى، آقچهرود، تکمهداش و علىخلج از روستاهاى پر جمعیت این ناحیه است. افزون بر این دامنههاى سهند به جهت وجود مراتع، محل اتراق عشایر مىباشد.
عمده اشتغال ساکنین ناحیه کشاورزى، دامدارى، پرورش زنبورعسل و صنایع دستى از قبیل قالى، جاجیم و گلیمبافى است.
زبان مردم آذرى است.
راههاى ارتباطى ناحیه جاده آسفالته تبریز- تهران است. که از بخش باخترى ورقه وارد و پس از طى عرض ورقه وارد ورقه قرهچمن مىگردد. در بستانآباد جاده آسفالته اردبیل از این راه منشعب و بطرف شمال ادامه پیدا مىکند. علاوه بر این، کلیه روستاهاى ناحیه توسط شبکهاى از راههاى شوسه و خاکى بهم متصل و امکان دسترسى به کوهها و رخنمونهاى سنگى را امکانپذیر مىنماید.
2- چینهشناسى
شرح واحدهاى سنگى: در ورقه بستانآباد قدیمىترین سنگها به سن کرتاسه بالائى در بخش شمال باخترى رخنمون دارد. سنگهاى رسوبى آذرآوارى و آتشفشانى ترشیرى بیشتر در بخش مرکزى و شمال خاورى و بالاخره بخش بزرگى از روقه توسط فرآوردههاى آتشفشانى سهند به سنپلیوسن- پلئیستوسن پوشانده شده است. تودههائى از گرانیت، گابرودیوریت مونزوگرانیت، دیوریت با راستائى شمال باختر- جنوب خاور در بخش مرکزى ناحیه شناسائى گردیده است. این تودهها براساس شواهد چینهشناسى سنترشیرى دارند.
مجموعه آتشفشانى، نوارگونه در بخش شمال باخترى ورقه در امتداد گسل شمال تبریز کشیده شده که بنام مجموعه آتشفشانى کرتاسه نامگذارى شده است.
کرتاسه پسین
رخنمونى از سنگهاى رسوبى که به کرتاسه پسین نسبت داده شده است در شمال باختر ورقه دیده مىشود. این سنگها متشکل از سه رخساره رسوبى است. بخش زیرین تناوبى نازک لایه از آهک مارنى، ماسه سنگ و شیل شبه فلیش است که رنگى زرد و خاکسترى روشن با ظاهر فرسایشى مداد گونه دارد (K2sh) لایههاى ماسه سنگى به کنگلومراى ریزدانه تبدیل مىگردد نمونههاى مطالعه شده از این واحدها فاقد فسیل شاخص بوده و تنها در چند نمونه با رخساره تخریبى فسیلهاى زیر که زمان کرتاسه پسین را نشان مىدهند باز شناخته شدهاند:
Siderolites sp. Orbitoides sp , Cibicides sp, Rotalia sp , Textularia sp ,
Globotruncana spp. Miliolid , Ostracods.
در خاور روستاى کندول، عدسى از کنگلومرا درون واحد K21shدیده مىشود. این کنگلومرا از عناصر آهکى ساخته شده و ستبرائى حدود 40 متر دارد (K2c) واحد K21shبطرف بالا اندکى تغییر رخساره داده و به شیل آهکى و آهک به رنگ خاکسترى متمایل به سیاه تبدیل مىگردد. در این سنگها نیز سطح فرسایشى مدادگونه عمومیت داشته و ضخامت لایهها 20-10 سانتیمتر است (K2sh) فسیلهاى:
Globotruncana spp. Globotruncana Lapparanti , Globotruncana cf.
Lapparanti tricarinata , Glo. Primitive , Hedbergella sp. Calcisphaerula
Innominata , pithonellalis.
در یک رخساره بیومیکریتى واسپاریتى باز شناخته شده است که سن سانتونین را نشان مىدهند. در شمال شرق روستاى یوسفآباد در بین آهک و شیلهاى آهکى سنگى آذرین به ضخامت 3 متر قرار گرفته است.
این سنگ متشکل از قطعات بلورین فلدسپات در زمینهاى حاوى کریستالهاى نهان بلورین (Cryptocrystalline) تا ریز بلور مىباشد. زمینه سنگ بدلیل وجود نوارهاى متشکل از اکسیدآهن و کلریت جهت یافته به نظر مىرسد.
مجموعه آتشفشانى کرتاسه:
مجموعهاى از سنگهاى آتشفشانى در زیر رسوبات کرتاسه پسین با حدى گسله و نامشخص دیده مىشود. این مجموعه شامل نهشتههاى آوارى آتشفشانى است که بوسیله خمیره سرپانتینى و کلریتى دربر گرفته شدهاند (K2t) سنگهاى آتشفشانى بازالت توف بازیک و گابرو (K2v) و رخنمون بسیار کوچکى از سنگهاى کربناته درون این مجموعه دیده مىشود (K21) ساخت ناقص بالشى که حالت خروج زیردریایى گدازههاى را نشان مىدهد و همچنین کاوکهاى پر شده از کلسیت در این سنگها فراوان است. این سنگها وابسته به فعالیتهاى آتشفشانى کرتاسه پسین بوده و بگونهاى مجموعه آمیزه رنگین را تداعى مىکند.
ائوسن
نهشتههاى منصوب به ائوسن بیشتر رسوبات آذرآوارى و آتشفشانى است گسترش عمده آنها با راستاى شمال باختر- جنوب خاور در بخش مرکزى ورقه قابل رویت بوده و از زیر رسوبات آذرآوارى سهند رخنمون پیدا کردهاند. هیچگونه فسیلى دال بر تایید سن آنها یافت نگردیده و صرفاً از نظر رخساره و مقایسه آنها با رخنمونهاى ائوسن در ورقه خاورى (قرهچمن) که حاوى فسیل ائوسن هستند به ائوسن نسبت داده شدهاند.
کهنترین واحد نهشتههاى منسوب به ائوسن (Etv) از سنگهاى آذرآوارى و گدازههاى با لایهبندى و تناوب توفهاى خرد شده، توف ماسهاى با گدازههاى آندزیتى به رنگ خاکسترى و سبز تیره تشکیل شدهاند. گدازهها بافت پورفیرى با زمینه میکرولیتى دارند که در آن درشت بلورهاى پلاژیوکلاز (آندزین) تجزیه شده به سرییت و کانىهاى رسى و گاهى بلورهاى تیره احتمالاً آمفیبول که تماماً به کلریت واپیدوت تجزیه شده است دیده مىشود. زمینه سنگ را میکرولیتهاى پلاژیوکلاز، آلکالى فلدسپات و مقدارى کوارتز تشکیل داده است.
روى واحد (Etv) گدازههاى تراکى آندوزیت و آلکالى بازالت قرار گرفته است (E1) ویژگیهاى این گدازهها بافت پورفیرى با درشت بلورهاى رخدار پلاژیوکلاز است که در زمینهاى خاکسترى تا قهوهاى قرار مىگیرند. در این گدازهها بلور پلاژیوکلاز (الیگوکلاز)، کلینوپیروکسن به مقدار کم و کانىهاى فرومنیزین که معمولاً با کلریت و اپیدوت جانشین شدهاند در زمینه متشکل از میکرولیتهاى فلدسپات تجزیه شده قرار گرفتهاند. مقدار SiO2 در این سنگها بین 52-51 درصد، K2O برابر 5-4 درصد و Na2O برابر 4 درصد مىباشد، از نقطه نظر ردهبندى ژئوشیمیایى میدلموست (Middelmost 1980) این گدازهها در حد تراکى بازالت بوده و به سرى ماگماى آلکالن تعلق دارند.
در شمال روستاى شیروانه، واقع در بخش مرکزى ورقه طبقاتى از توف، توفهاى لایهاى (ایگنمبریت) رخنمون دارد. ستبراى این سنگها بیش از 400 متر تخمین زده مىشوند.
تودههاى نفوذى
تودههاى نفوذى در بخش مرکزى ورقه با امتداد شمال باخترى- جنوب خاورى در گستره سنگهاى آذرآوارى و آتشفشانى ترشیرى جایگزین گردیده و تنها همین افقهاى چینهشناسى را قطع نمودهاند. بیشترین حجم مربوط به تودههاى نفوذى کمعمق مىباشد. بگونهاى که سنگهاى آپلیتى بیش از 60 درصد این تودهها را تشکیل داده است.
تودههاى نفوذى ترکیب کانىشناسى متفاوتى را نشان مىدهند. ویژگیهاى سنگشناختى این تودهها بویژه بافت آنها نشانگر عمق جایگزینى آنهاست. لذا اکثریت این سنگها بصورت (Plutonic to subvolcanic) کمژرفا نیمه آتشفشانى در نظر گرفته شدهاند.
در جنوب روستاى تکمهداش تودهاى با ترکیب دیوریت- گابرو با بافت دانهاى رخنمون دارد.
این سنگها از بلورهاى پلاژیکلاز (حدود آندزین) پیروکسن (کلینوپیروکسن) با ماکل مکرر یا چند ترکیبى و مقدار کمى بیوتیت تشکیل شده است. نتیجه تجزیه شیمیایى و ترکیب کانىهاى نورمایتو این سنگ بشرح ذیل مىباشد:
LOI
K2o
Na2o
Mno
P2o5
Tic2
Mgo
cao
Feo
Fe2o3
Pl2o3
Sio2
3%
62/1
40/3
22/0
22/0
75/0
61/4
05/9
82/4
19/4
99/16
49/53
Ap
IL
Mt
Fs
En
Di.Hd
Di.Di
An
Ab
Or
Q
52/0
08/1
08/6
88/2
80/6
72/3
10/10
31/26
77/28
57/9
36/3
با توجه به جدول و براساس تقسیمبندى (Streckeisen. 1979) اشترایکهایزن 1979 محدوده دیوریت گابرو به این سنگ اختصاص داده شده است. (Tga)
در بخش مرکزى ورقه تودههائى از نوع گرانیت آلکالن (Tgr) مونزونیت تا مونزوگرانیت (Tgm) و آپلیت تاریولیت (Tap) رخنمون دارد.
بخش زیرین گرانیت و گرانیت آلکالن خاور روستاى قزلاحمد رنگ تیره داشته و شدیداً دگرسان گردیده است. در صورتیکه بخش بالائى آن رنگ روشنترى را دارد. در زیر میکروسکوپ هر دو نوع بافت دانهاى داشته و از بلورهاى فلدسپات آلکالن (پرتیت تجزیه شده به کانىهاى رسى و سرسیت)، کوارتز، پلاژیوکلاز (الگوکلاز) ساخته شده است. کانىهاى تیره در این سنگها کم و در بخش زیرین توده تماماً به کلریت تجزیه شده و تنها شکل بلورى آنها شبیه به بیوتیت قابل تشخیص است. در بخش شمالى روستاى گلوجه و خاور روستاى باشسیز توده دیگرى با بلورهاى درشت صورتى رنگ پلاژیوکلاز (الگیگوکلاز) فلدسپات آلکالن و کوارتز با بافت دانهاى رخنمون دارد. مطالعات میکروسکوپى این سنگ را گرانیت مشخص نموده ولى براساس مطالعات شیمیایى این سنگ یک مونزوگرانیت مىباشد. نتیجه تجزیه شیمیایى و ترکیب کانىهاى نرمایتو این سنگها در جدول آمده است.
براساس دیاگرام اشترایکهایزن (Streckeisen 1979) محدوده گرانیت، مونزوگرانیت به آنها اختصاص داده شده است.
الیگوسن- میوسن
تصور بر این است که کنگلومرا و ماسه سنگهاى قرمز رنگى که در جنوب باختر ورقه بستانآباد گنبدهاى آتشفشانى سهند از درون آنها سر بر آوردهاند و یا ماسه سنگ و کنگلومراهاى که در شمال کوه آتشفشان چراغ مردان داغى ساختمان تاقدیسى را تشکیل داده و یا در بخش جنوبى همین کوه از زیر داسیتهاى سهند رخنموده به الیگومیوسن تعلق داشته باشد. چرا که هیچگونه نهشته محتوى شاهد فسیلى در درون این رسوبات شناسایى نگردیده است. لذا فقط مقایسه رخساره با سایر مناطق در این تعیین سن مد نظر بوده است.
از طرف دیگر بخش کنگلومرائى با عناصر آتشفشانى که بر روى این ماسه سنگها قرار گرفته شبیه به کنگلومرائى است که در بخش شمالى ورقه در بخش زیرین سازند قم به سن میوسن قرار دارد. به هر صورت در خاور و باختر شارانداغ و اوجانداغ واقع در جنوب باختر ورقه ماسه سنگ و کنگلومراهائى به رنگ قرمز به صورت تاقدیسى بالا آمده و یا با حدى گسله گدازههاى داسیتى آقداغ و شارانداغ را احاطه نموده است و در کلنآباد و قبله مسجد، دوشر، اشکه دره کرکر، و همچنین جنوب روستاىهاى برهده و آغچهکندى بگونه نوار باریکى در مسیر رودخانه با شیب و امتداد برابرى SE 20/E ْ20 N رخنمون دارد جملگى بعنوان پائینترین بخش نهشتههاى الیگومیوسن (OMcs) در نقشه نمایش داده شده است.
در خاور و باختر آقداغ و شمال بزداغ رسوبات مارنى، کنگلومرائى ریزدانه به همراه طبقهاى از آهک لایه نازک روى واحد فوق قرار گرفته است (OMm) که بلافاصله روى آن برشهاى آتشفشانى و کنگلومرائى با عناصر آندزیتى سیاه رنگ قرار مىگیرد (OMca) در درون کنگلومرا گدازههاى پیروکسن آندزیتى و توف با همان ترکیب دیده مىشود. همین گدازهها است که در انتهاى دره چینىبلاغ توسط ح. معین وزیرى (1356) به پالئوزوئیک نسبت داده شدهاند، در انتهاى این دره مجموعه گدازه توف، توف برش و آندزیتهایى با بلورهاى پیروکسن تا قطر 2 سانتىمتر دیده مىشود. نمونههایى از این مجموعه در مقطع نازک بررسى و مورد تجزیه شیمیایى قرار گرفتهاند. این گدازهها پیروکسن- آمفیبول آندزیت کلریتیزه با بافت پورفیرى و زمینه ریز بلور مىباشند. درشت بلورهاى سنگ پلاژیوکلاز نیمه شکلدار (Subhedral) که به زوئیریت و کلیست تجزیه و به کلریت آغشته شده، کلینوپیروکسن بىشکل (anhedral) و آمفیبولها با حاشیه تجزیه شده بوده و زمینه آنرا ریز بلورهائى از پلاژیوکلاز و دانههاى بىشکل کلینوپیروکسن، لوکوسن، کلریت و کلسیت تشکیل داده است.
نتیجه تجزیه شیمیایى نمونه چیچکلو بشرح ذیل:
Tio2
P2o5
K2o
Na2o
Cao
Mgo
Mno
Feo
Fe2o3
Al2o3
Sio2
58/0
14/0
63/1
13/3
11/9
12/3
18/0
70/1
91/5
63/17
68/55
وکانىهاى نرمایتوان