<P dir=rtl>معرفی یکی از مشاهیر علوم زمین</P>
آدام سِجویک Adam Sedgwick<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
آدام سجویک در مارس <?xml:namespace prefix = st1 ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:cs:smarttags" />1785 در یورکشایر انگلستان در یک خانواده مرفه به دنیا آمد. آدام در همان اوان جوانی همچون زمینشناسان، بیشتر وقت خود را به کاوش در صحرا و مشاهده سنگها و فسیلها میگذراند. سجویک پس از گذراندن تحصیلات پیشدانشگاهی، به صورت دانشجوی بورسیه وارد کالج ترینیتی دانشگاه کمبریج شد. وی در سال 1810 به عنوان دستیار (همانند دانشجویان تحصیلات تکمیلی کنونی) در همان دانشگاه مشغول به کار شد. وی بعدها در مورد موقعیت کاری خود در این مقطع چنین گفته است: «در کمبریج با 6 دانشجو کار می کردم. در آن شرایط، نمی توانستم حتّی یک گام به پیش بردارم. اما مجبور بودم این بیگاری و کار پرزحمت را به انجام برسانم. هنگامی که به گذشته و به آنچه که از زمان انتخاب این شغل بر من گذشته است می نگرم، می بینم که در آن مقطع هیچ مهارتی کسب نکردم.»
وی در سال 1818 پس از کسب مدارج لازم، بهعنوان استاد زمین شناسی در دانشگاه کمبریج شروع بهکار کرد و کرسی استادی را که پیش از آن متعلق به جان وودوارد ( (John Woodward، استاد تاریخ طبیعی بود، از آن خود کرد. وی ابتدا به شیوه مرسوم به آموزش زمینشناسی پرداخت، اما بهسرعت به پژوهشگری فعال در زمینشناسی و دیرینهشناسی تبدیل شد. در زمان تصدی این شغل، مجموعه زمینشناسی دانشگاه کمبریج را بسیار گسترش داد و پژوهشهای صحرایی مهمی را در سرتاسر بریتا نیا انجام داد. او بر این باور بود که « من تاکنون هیچ سنگی را تغییر ندادهام اما از این پس هیچ سنگی را بدون تغییر نخواهم گذاشت.» در سال 1822 مطالعات صحرایی خود را برای کشف زمین شناسی پیچیده لیک دیستریکت (Lake District) درشمال انگلستان آغاز کرد و کشفها و فنون ویلیام اسمیت را به کار گرفت. وی در این سفر با ویلیام وردزورث (William Wordsworth) شاعر و جان دالتون (John Dalton) شیمیدان، آشنا و دوست شد.
وی سخنرانی مسحور کننده بود. کلاسهای درس وی همگان را شیفته میکرد. وی با سنتشکنی آن زمان، کلاسهای خود را بر روی بانوان نیز گشود. این کار وی به پیشرفتهای بزرگی در تاریخ طبیعی منجر گردید.
سجویک در سال 1829 رئیس سازمان زمین شناسی لندن و در سال 1845 معاون کالج ترینیتی شد. وی در این موقعیت شغلی، درهای دانشگاه کمبریج را بر روی غیرانگلیسیها نیز گشود و برنامههای آموزشی را بازسازماندهی کرد و در این راه ملاقاتهایی با ملکه ویکتوریا و شاهزاده آلبرت داشت.
سجویک یکی از شخصیتهای عصر قهرمانان زمینشناسی بود. در زمان وی، دورههای زمان زمینشناسی تعریف شد، و اکتشافها و پژوهشهای بنیادی زیادی انجام گرفت. پژوهشهای وی، او را در بحث و جدال علمی پایانناپذیری با رودریک مورچیسون پژوهشگر و زمینشناس بنام دیگر قرار داد. آنها در سال 1827 زمین شناسی اسکاتلند را مطالعه کردند و در سال 1839، نتایج پژوهشهای خود را بر روی دِون شایر انگلستان ارائه دادند. با مجموعه شاخص فسیلی این منطقه، این دو توانستند دوران دیگری از مقیاس زمان زمینشناسی، یعنی دونین را معرفی کنند.
در اوایل دهه 1830 این دو بر روی سنگهای ویلز کار کردند که مطالعه آنها به دلیل چینخوردگی و گسلش شدید، بسیار دشوار نمود که هنوز هم چنین است. مورچیسون سیستم سنگهای این منطقه را سیلورین نام نهاد که از نام قبیله سلتی Silures که در زمان رومیان در مرز ویلز می زیستند، گرفته شد. سجویک که در مرکز ویلز کار می کرد، سیستم زیر سیلورین را مطالعه کرده و آن را کامبرین (از Cambria، نام لاتین ویلز ) نامید. این دو، مقاله مشترک خود را در سال 1835، در مورد سیستمهای سیلورین و کامبرین ارائه کردند.
از آنجا که مطالعات سجویک عمدتا بر پایه ویژگیهای ظاهری سنگها بود و به طور گسترده بر فسیلها تأکید نداشت، بخش بالایی کامبرین وی با بخش زیرین سیلورین مورچیسون که با توجه به فسیلها تعریف شده بود، تداخل داشت. مورچیسون ابتدا ادعا کرد که کامبرین بالایی (و سپس کل کامبرین) بخشی از سیلورین است. جدال میان این دو نفر، سالها طول کشید. هر دو، افتخار توصیف سنگهای دربردارنده آغاز حیات بر روی زمین را از آن خود می دانستند، چرا که فسیلی قدیمی تر از کامبرین شناخته نشده بود. به نظر مورچیسون فسیلهای کامبرین سجویک تفاوتی با فسیلهای سیلورین وی نداشتند تا بتوان بر اساس آنها، یک دوره زمان زمین شناختی را نام نهاد. مطالعات چارلز لاپ ورث، همکار سجویک در سال 1879 بود که این دوره ها را از یکدیگر تفکیک کرده و دوره دیگری به نام اردوویسین ( از نام قبیله ای سلتی در ویلز) را در میا ن آنها جای داد.
سجویک در یکی از سفرهای تابستانی خود به ویلز که منجر به این جدالها شد، انتخابی سرنوشت ساز در مورد یکی از دستیاران صحرایی خود و فارغ التحصیل جوان دانشگاه کمبریج، یعنی چارلز داروین انجام داد و وی را برای همراهی در این سفر برگزید. داروین در ژانویه سال 1831 از دانشگاه فارغالتحصیل شد و پس از آن در کلاسهای زمین شناسی سجویک که به نظر وی بسیار مسحور کننده بودند، شرکت کرد. همین سفر صحرایی، آغازی برای سفرهای داروین جوان به آمریکای جنوبی و اکتشافات علمی سرنوشت ساز وی بود. در سال 1835 پیش از آنکه داروین به انگلستان باز گردد، سجویک نتیجه کارهای داروین در مورد زمین شناسی آمریکای جنوبی را به سازمان زمین شناسی لندن ارائه داد و با این کار، داروین را به عنوان یک دانشمند سرشناس معرفی کرد. دوستی آنها تا زمان مرگ سجویک ادامه یافت، اما سجویک از ارائه نگره تکامل از راه انتخاب طبیعی داروین خشنود نبود و پس از مطالعه کتاب "منشأ انواع"، در 24 نوامبر سال 1859 صریحا به وی چنین نوشت:
« چون شما را به عنوان یک فرد واقعیتگرا و خوش طبع میدانم، به شما میگویم که کتاب شما را با درد خواندم نه با لذت. بخشهایی از آن را بسیار تحسین کردم.، به بخشهایی از آن چنان خندیدم که پهلوهایم درد گرفت، بخشهایی را با اندوه خواندم، چرا که به نظر من کاملا نادرست و بسیار شیطنتآمیز است. شما به بیراهه رفتهاید.»
دیدگاههای زمین شناختی سجویک، بر مبنای فاجعهگرایی استوار بود. وی بر این باور بود که تاریخ زمین توسط چند رویداد فاجعه آمیز مشخص می شود که بیشتر حیات را از بین برده است، اما این احتمال را نیز در نظر داشت که برخی از تغییرات فاجعه آمیز ممکن است تدریجی بوده باشند. وی تکامل را در مفهومی گسترده ( اینکه زندگی در طی زمان بر روی زمین تغییر کرده است) رد نمی کرد. از سوی دیگر طرفدار یک زمین کم سن نیز نبود و بر این باور بود که زمین بسیار کهنسال است.
در هر حال سجویک باور به خلق جهان توسط خداوند در دوره های طولانی زمان داشت و اظهار میکرد که « جهان از راه نیرویی به وجود آمده که نمی توانم آن را شبیه سازی یا درک کنم اما ازروی دلایل محکم حاصل از هماهنگی طبیعت، آن را باور دارم». آنچه سجویک با آن مخالف بود، ماهیت بی بند و بار و مادهگرای سازوکار انتخاب طبیعی مطرح شده توسط داروین بود که به نظر وی آرمانهای روحی انسانیت را از بین می برد.
منبع: انجمن زمین شناسی ایران
نظر شما :