یادی از دکتر جواد حاجیان پیشکسوت زمین‌شناسی

۰۳ مهر ۱۳۹۵ | ۱۸:۰۷ کد : ۲۲۵۵۷ اخبار روابط عمومى
تعداد بازدید:۳۵۱۸
باز هم داغدار یکی از بزرگان عرصه علوم‌زمین کشور شدیم...
یادی از دکتر جواد حاجیان پیشکسوت زمین‌شناسی

باز هم داغدار یکی از بزرگان عرصه علوم‌زمین کشور شدیم. چندی پیش با دکتر جواد حاجیان گفت‌وگویی انجام داده بودم. در نخستین برخورد ایشان را به عنوان مردی با چهره عجین شده با زمین یافتم. کسی که وقتی مقابلش می‌نشینی، احساس می‌کنی خونی مشترک در رگ‌های او و زمین جاری است. چرا که آنچنان مهربانانه از زمین و دوستی با آن  می‌گوید که ایمان می‌آوری آدمی جزئی از پوسته خاکی زمین است که به امر الهی برخواسته و قدم در این زمین بیکران خداوندی نهاده و امروز آنچنان با این کره خاکی در آمیخته که گویی جدایی آدمی از زمین امری محال است. چه عاشقانه می‌بینی مردی را که اکنون پس از سالیان دراز و آمیختن و کاویدن زمین، هنوز نقش چهره زمین بر دستان لرزانش هویداست و وقتی از او می‌پرسی اگر به گذشته بازگردی چه می‌کنی، قاطعانه می‌گوید: دوباره عشق به زمین را پیشه خواهم کرد.

بخشی از این گفت‌وگو را پیشکش شما همکارانم می‌کنم تا خاطرات این زمین‌شناس و کارشناس سال‌های دور حوزه ریاست سازمان را با هم مرور کنیم.

سال 1303 در تهران و در یک خانواده متوسط به دنیا آمدم. پس از اخذ مدرک زمین‌شناسی از دانشکده علوم تهران به مدت پنج سال به تدریس در دبیرستان‌های شهرستانهای اراک و ملایر پرداختم و در نهایت سال 1345 نیز موفق به اخذ مدرک دکترای زمین‌شناسی منطقه تفرش از دانشگاه لیون فرانسه شدم. در خلال تحصیل پس از یادگیری زبان انگلیسی در انجمن ایران و آمریکا در شرکت نفت ایران و ایتالیا مشغول به کار شدم. در همین حین تابستان‌ها به فعالیت و مطالعه در کوه‌های زاگرس و به طور دقیق در منطقه غرب اصفهان تا شمال شیراز پرداختم و زمستان‌ها را نیز در بلوچستان در حاشیه بحر عمان بین بندر جاسک تا چابهار می‌گذراندم. همزمان با فعالیت در مناطق مختلف ایران، سازمان زمین‌شناسی تشکیل شد و من با معرفی زنده یادان دکتر فرشاد و مهندس خادم از سال 1341 در سازمان مشغول به کار شده و سال 1356 نیز بازنشسته شدم. در سازمان زمین‌شناسی نقشه‌های مبنا تهیه می‌شد و من نیز در فعالیت‌هایی از جمله تهیه نقشه‌های زمین‌شناسی زنجان، سنندج، بخش خاوری تکاب، کبودر آهنگ، قم، شوش و حوالی آن با مقیاس یکصدهزارم، مطالعه تون‌لهای شیراز، کازرون و مطالعه معادن سرب و روی‌و... شرکت داشتم.

علت علاقه و گرایش خود به طبیعت و تحصیل در رشته زمین‌شناسی را در چه می‌بینید؟ به گذشته که نگاه می‌کنم همواره خود را در طبیعت زیبای منطقه تفرش می‌بینم؛ به این ترتیب عشق به طبیعت در من ایجاد شد. از طرفی همکاری و همراهی با استادان ارزنده ایی چون دکتر سحابی، دکتر دهقان و دکتر فرشاد این شوق را دو چندان می‌کرد. زمانی هم که در دبیرستان به تدریس مشغول بودم روزهای تعطیل به گردش علمی می‌رفتیم و علاوه بر آشنا کردن دانش‌آموزان با طبیعت اطراف خود نیز به مطالعات صحرایی می‌پرداختم. در بسیاری از این گردش‌ها فسیل‌هایی پیدا می‌کردم که پس از تشویق استادان و مطالعه بیشتر درباره آنها، احساس می‌کردم شمع شیفتگی به زمین‌شناسی به تدریج در وجودم پر نور‌تر می‌شود. در طبیعت که سیر می‌کردم آنچه را در کتاب‌ها و نزد استادانم آموخته بودم، بطور عینی و زنده با چشم می‌دیدم و هر روز روزنه‌های تازه‌ای از علم زمین‌شناسی و طبیعت اطراف را درک می‌کردم.

در حال حاضر چه احساسی نسبت به زمین‌شناسی دارید؟ احساس می کنم چقدر این شغل را دوست دارم و فکر می‌کنم زمین‌شناسی جزو زیباترین شغل‌های دنیاست. به‌نحوی که امروز پس از سال‌های طولانی، اگر دوباره به گذشته بازگردم و در مسیر انتخاب شغل و حرفه آینده قرار گیرم؛ باز هم زمین‌شناسی را انتخاب می‌کنم. هر بار که پا بر زمین‌ می گذارم، مطلب تازه‌ای را کشف کرده و به آموخته‌هایم اضافه می‌کنم. اینجاست که احساس می کنم فرصت برای یادگیری چقدر کوتاه و مطالب تا چه حد گسترده هستند.

هر زمین‌شناس به لحاظ شرایط شغلی، روزها و ماه‌های طولانی را در مناطق دور افتاده و دور از خانواده سر می‌کند. شما نیز از این امر مستثنی نبوده‌اند. ضمن اینکه از خانواده خودتان برایمان می‌گویید، برخورد آنها با فعالیت‌های متعدد شما چگونه بود؟ خانواده‌ام در مسیر موفقیت من بسیار یاری‌ام دادند. همسرم در نبود من به نیکی فرزندانمان را پرورش داد و همه چیز را در خانه مهیا کرد تا من بتوانم با طیب‌خاطر به فعالیت‌های علمی بپردازم. من همواره یک پدر آزاداندیش بودم و فرزندانم را در انتخاب مسیر زندگی آزاد گذاشتم. پسر کوچکم اوایل مرا در جستجو در دل طبیعت همراهی می‌کرد و همیشه با کوله‌باری از سنگ‌ها و تجربیات جدید از سفر بازمی‌گشتیم. به مرور با تغییر مسیر زندگی، فرزندانم هر کدام به راه خود رفتند و من همچنان فعالیت در عرصه زمین‌شناسی را ادامه دادم. پسرم به خارج از کشور عزیمت کرد. همسرم شعر می‌گفت و دخترانم هر دو به هنر روی آورده و اکنون هنرمند هستند و البته دخترم-آزیتا حاجیان-را امروز همه می‌شناسند.

چه توصیه‌ای به جوانان و جویندگان علم و دانش دارید؟

نباید از جوانان انتظار بیش از حد داشت. فکر می‌کنم در درجه اول باید آسایش و آرامش جوانان به وسیله خانواده و جامعه فراهم شود تا در مرحله بعد بتوان از آنها انتظار داشت به توصیه‌های دیگران توجه داشته باشند. سال‌های گذشته که فردی مثل من در کوه‌ها و بیابان‌ها فعالیت‌ می‌کرد، نگرانی خاطری از جانب خانواده و تامین هزینه‌های مالی خود نداشت. اما امروزه شرایط زندگی نسبت به گذشته سخت‌تر شده و با این شرایط نمی‌توان توقع زیادی از جوانان داشت. تنها سفارش من به جوانان این است که در راه کسب علم و دانش از هیچ فعالیتی دریغ نورزند.

روحش شاد و یادش گرامی

مرضیه کاظمی خبرنگار

 


نظر شما :