فراز و نشيبهاى قيمت نيکل
نيکل بازار پر فراز و نشيبى را پشتسر گذاشته است. روند قيمتهاى اين فلز پرارزش...
چشمانداز کوتاهمدت براى فلزات هنوز نامشخص است. قيمت فلزات پايه به يک نقطه بحرانى رسيده است. به دليل کاهش موجودى انبارها و علاقه پايين براى سرمايهگذارى با نزديک شدن سال 2007 پيشبينى مىشد قيمت فلزات کاهش يابد و از طرف ديگر انتظار مىرفت کندتر شدن رشد اقتصادى در جهان سبب کاهش قيمتها شود.در ماه سپتامبر شاخص قيمت برخىکالاها کاهش داشته است و اگر تا پايان سال روند عرضه افزايش و تقاضا کاهش داشته باشد، شاهد کاهش بيشتر قيمتها در برخى فلزات خواهيم شد.
نيکل بازار پر فراز و نشيبى را پشتسر گذاشته است. روند قيمتهاى اين فلز پرارزش افزايش و کاهشهاى زيادى را به خود ديده است. در ژانويه 1997 بعد از مدتهاى طولانى اين فلز قيمت 7075دلار را مشاهده کرد اما اين اتفاق پايدار نبود و به سطح 3880دلار در هر تن در سال 98رسيد. در سال 99 نيکل دوباره بازار خود را به دست آورد و در دسامبر به 8085 دلار به ازاى هر تن معامله شد. سالهاى 2000 تا 2001 نيکل دوران سختى را پشتسر گذاشت و قيمتها با کاهش روبهرو شدند که آن هم به دليل تقاضاى پايين بازار و شکاف بين عرضه و تقاضا و رکود اقتصادى بود. از سال 2002 به بعد چون در کشورهاى آسيايى رشد تقاضا در تمام بخشهاى مصرفکننده در حال افزايش بوده است از طرفى رشد تقاضا در اروپاى غربى نيز قابل ملاحظه بود که از اين سال به بعد به دليل طرحهاى توسعه که در چين شروع شد و همچنين کشورهاى آسيايى، روند قيمتها افزايش يافت. قيمتها در سال 2003 به سطح 14170 دلار در هر تن رسيد که با توجه به سطح قيمتها در سالهاى قبل چشمگير بود. از اين سال به بعد هر چند بازار نيکل با افت و خيزهاى زيادى روبهرو شد ولى روند قيمتها همچنان رو به گسترش بود به طورىکه در اکتبر 2006 حدودا به سطح 32700 دلار به ازاى هر تن رسيد.نام نيکل از واژه آلمانى به معناى مس سفيد گرفته شده است. نيکل از نظر فراوانى بيستمين عنصر فراوان در پوسته زمين است. اکثر نيکلهاى بهدست آمده از دو نوع معدن به دست آمدهاند. اولى خاکهاى آجرى رنگ بوده که مهمترين معادن سنگ نيکل هستند و دومى سولفيد موجود در ماگهاى زمين است. کانادا 30 درصد نيکل جهان را توليد مىکند. معادن ديگر در روسيه، استراليا، کوبا و اندونزى داراى اهميت هستند.
تقريبا 65درصد نيکل مصرفى در دنياى غرب براى توليد لوازم فولاد ضد زنگ به کار مىرود. 120درصد ديگر آن به مصرف آلياژهاى عالى مىرسد. 23درصد باقيمانده نيز در مصارفى مانند توليد آلياژ فلزات، باترىهاى قابل شارژ، کاتاليزورها، سکهها و ابزار ريختهگرى و فلزکارى تقسيم مىشود.برخلاف مس، نيکل را بهندرت بدون فرآوردههاى بعدى مورد استفاده قرار مىدهند و بنابراين خواص فيزيکى يا مکانيکى محصولات نيکل اهميت ندارد و نيکل تنها براساس ترکيب شيميايىاش بازاريابى و فروخته مىشود. از سال 1945 تا 1974، مصرف متوسط سالانه نيکل جهان غرب 5/6درصد در سال افزايش داشته است که در سال 1974 به 576هزار تن رسيد. در سال 1975 مصرف اين فلز افت شديدى داشت و تقاضا براى اين فلز ظرف 10سال بعد از آن تاريخ ثابت ماند که مقدار سالانه آن بين 450 تا 600هزار تن در نوسان بود. هر چند که تقاضا در سال 1979 به 600هزار تن در سال رسيد، تا سال 1987، ميزان تقاضا از رقم يادشده فراتر رفت. کاهش رشد مصرف نيکل در اواسط دهه هفتاد مصادف بود با افزايش شگرف ظرفيت توليد که در اين زمان پروژههاى متعددى که تحت برنامه 5 تا 10ساله در حال تاسيس بودند، به بهرهبردارى رسيدند. بسيارى از اين پروژهها بستگى شديدى به نفت و سوخت داشتند و وقتى بهاى نفت به طرز وحشتناکى در سال 1973 افزايش يافت، متحمل خسارتهاى سنگينى شدند. در طى اين دوره، توليد نيکل کشورهاى بلوک شرق نيز 10 تا 40هزار تن در سال بيش از مصرف آنها بود که حجم عظيمى از آن به بازارهاى غربى صادر مىشد.تا سال 1980 فقط 40توليدکننده نيکل در 26کشور متفاوت مشغول به کار بودند و وقتى که در سالهاى 1981 و 1982 تقاضا براى نيکل کاهش يافت، قيمت نيکل نيز به شدت سقوط کرد و توليدکنندگان در دوران رکود بازار به رقابت و منازعه پرداختند. حتى مقرون به صرفهترين پروژهها متحمل زيانهاى هنگفتى شدند و چندين توليدکننده که بهاى بيشترى مىپرداختند و محصولشان گرانتر تمام مىشد، مجبور شدند کارخانههاى خود را براى هميشه تعطيل کنند. در فعال نگاه داشتن کارخانهها، به دنبال اين بودند که هزينههاى عملياتى توليد نيکل را از همه لحاظ کم کنند که در نتيجه تا پايان دهه هشتاد، صنعت نيکل را به سيستمى بسيار مقرون به صرفه تبديل کرد.وقتى در سال 1987، توليد استيل کشورهاى غربى 15درصد افزايش يافت، تقاضا براى نيکل نيز از مقدار ثابت آن در سالهاى 86-1984 به ميزان 10درصد افزايش يافت. پس از ده سال نرخ توليد و قيمتهاى پايين فلز، ديگر صنعت نيکل قادر نبود به اين افزايش توليد پاسخ دهد، زيرا تمام اقلام توليدى را به کمترين ميزان خود رسانيده بودند و بيشتر ظرفيتهاى انعطافى (افزايش توليد) در جريان کاهش هزينههاى عملياتى از بين رفته بود. نتيجه اين شد که دورهاى از قيمتهاى تورمى نيکل را داشتيم که در بازار معامله فلز لندن فروش نقدى نيکل خالص با ميزان متوسط 60/1دلار در پوند و ژانويه سال 1987 به 84/10دلار در پوند در مارس 1988 رسيد. قيمت متوسط کل سال 1988 برابر 25/6دلار پوند بود و قيمتهاى بالاى نيکل در بخش اعظم سال 1989 به بهاى ميانگين 05/6دلار ادامه داشت. اين وضعيت مشکل مالى اين صنعت را که در آن عملياتهاى معدنى يا غيراقتصادى بودند يا پول اندکى را عايد سرمايهگذار مىکردند، برطرف کرد.
نيکل بازار پر فراز و نشيبى را پشتسر گذاشته است. روند قيمتهاى اين فلز پرارزش افزايش و کاهشهاى زيادى را به خود ديده است. در ژانويه 1997 بعد از مدتهاى طولانى اين فلز قيمت 7075دلار را مشاهده کرد اما اين اتفاق پايدار نبود و به سطح 3880دلار در هر تن در سال 98رسيد. در سال 99 نيکل دوباره بازار خود را به دست آورد و در دسامبر به 8085 دلار به ازاى هر تن معامله شد. سالهاى 2000 تا 2001 نيکل دوران سختى را پشتسر گذاشت و قيمتها با کاهش روبهرو شدند که آن هم به دليل تقاضاى پايين بازار و شکاف بين عرضه و تقاضا و رکود اقتصادى بود. از سال 2002 به بعد چون در کشورهاى آسيايى رشد تقاضا در تمام بخشهاى مصرفکننده در حال افزايش بوده است از طرفى رشد تقاضا در اروپاى غربى نيز قابل ملاحظه بود که از اين سال به بعد به دليل طرحهاى توسعه که در چين شروع شد و همچنين کشورهاى آسيايى، روند قيمتها افزايش يافت. قيمتها در سال 2003 به سطح 14170 دلار در هر تن رسيد که با توجه به سطح قيمتها در سالهاى قبل چشمگير بود. از اين سال به بعد هر چند بازار نيکل با افت و خيزهاى زيادى روبهرو شد ولى روند قيمتها همچنان رو به گسترش بود به طورىکه در اکتبر 2006 حدودا به سطح 32700 دلار به ازاى هر تن رسيد.نام نيکل از واژه آلمانى به معناى مس سفيد گرفته شده است. نيکل از نظر فراوانى بيستمين عنصر فراوان در پوسته زمين است. اکثر نيکلهاى بهدست آمده از دو نوع معدن به دست آمدهاند. اولى خاکهاى آجرى رنگ بوده که مهمترين معادن سنگ نيکل هستند و دومى سولفيد موجود در ماگهاى زمين است. کانادا 30 درصد نيکل جهان را توليد مىکند. معادن ديگر در روسيه، استراليا، کوبا و اندونزى داراى اهميت هستند.
تقريبا 65درصد نيکل مصرفى در دنياى غرب براى توليد لوازم فولاد ضد زنگ به کار مىرود. 120درصد ديگر آن به مصرف آلياژهاى عالى مىرسد. 23درصد باقيمانده نيز در مصارفى مانند توليد آلياژ فلزات، باترىهاى قابل شارژ، کاتاليزورها، سکهها و ابزار ريختهگرى و فلزکارى تقسيم مىشود.برخلاف مس، نيکل را بهندرت بدون فرآوردههاى بعدى مورد استفاده قرار مىدهند و بنابراين خواص فيزيکى يا مکانيکى محصولات نيکل اهميت ندارد و نيکل تنها براساس ترکيب شيميايىاش بازاريابى و فروخته مىشود. از سال 1945 تا 1974، مصرف متوسط سالانه نيکل جهان غرب 5/6درصد در سال افزايش داشته است که در سال 1974 به 576هزار تن رسيد. در سال 1975 مصرف اين فلز افت شديدى داشت و تقاضا براى اين فلز ظرف 10سال بعد از آن تاريخ ثابت ماند که مقدار سالانه آن بين 450 تا 600هزار تن در نوسان بود. هر چند که تقاضا در سال 1979 به 600هزار تن در سال رسيد، تا سال 1987، ميزان تقاضا از رقم يادشده فراتر رفت. کاهش رشد مصرف نيکل در اواسط دهه هفتاد مصادف بود با افزايش شگرف ظرفيت توليد که در اين زمان پروژههاى متعددى که تحت برنامه 5 تا 10ساله در حال تاسيس بودند، به بهرهبردارى رسيدند. بسيارى از اين پروژهها بستگى شديدى به نفت و سوخت داشتند و وقتى بهاى نفت به طرز وحشتناکى در سال 1973 افزايش يافت، متحمل خسارتهاى سنگينى شدند. در طى اين دوره، توليد نيکل کشورهاى بلوک شرق نيز 10 تا 40هزار تن در سال بيش از مصرف آنها بود که حجم عظيمى از آن به بازارهاى غربى صادر مىشد.تا سال 1980 فقط 40توليدکننده نيکل در 26کشور متفاوت مشغول به کار بودند و وقتى که در سالهاى 1981 و 1982 تقاضا براى نيکل کاهش يافت، قيمت نيکل نيز به شدت سقوط کرد و توليدکنندگان در دوران رکود بازار به رقابت و منازعه پرداختند. حتى مقرون به صرفهترين پروژهها متحمل زيانهاى هنگفتى شدند و چندين توليدکننده که بهاى بيشترى مىپرداختند و محصولشان گرانتر تمام مىشد، مجبور شدند کارخانههاى خود را براى هميشه تعطيل کنند. در فعال نگاه داشتن کارخانهها، به دنبال اين بودند که هزينههاى عملياتى توليد نيکل را از همه لحاظ کم کنند که در نتيجه تا پايان دهه هشتاد، صنعت نيکل را به سيستمى بسيار مقرون به صرفه تبديل کرد.وقتى در سال 1987، توليد استيل کشورهاى غربى 15درصد افزايش يافت، تقاضا براى نيکل نيز از مقدار ثابت آن در سالهاى 86-1984 به ميزان 10درصد افزايش يافت. پس از ده سال نرخ توليد و قيمتهاى پايين فلز، ديگر صنعت نيکل قادر نبود به اين افزايش توليد پاسخ دهد، زيرا تمام اقلام توليدى را به کمترين ميزان خود رسانيده بودند و بيشتر ظرفيتهاى انعطافى (افزايش توليد) در جريان کاهش هزينههاى عملياتى از بين رفته بود. نتيجه اين شد که دورهاى از قيمتهاى تورمى نيکل را داشتيم که در بازار معامله فلز لندن فروش نقدى نيکل خالص با ميزان متوسط 60/1دلار در پوند و ژانويه سال 1987 به 84/10دلار در پوند در مارس 1988 رسيد. قيمت متوسط کل سال 1988 برابر 25/6دلار پوند بود و قيمتهاى بالاى نيکل در بخش اعظم سال 1989 به بهاى ميانگين 05/6دلار ادامه داشت. اين وضعيت مشکل مالى اين صنعت را که در آن عملياتهاى معدنى يا غيراقتصادى بودند يا پول اندکى را عايد سرمايهگذار مىکردند، برطرف کرد.
نظر شما :