معرفى کوير دق سرخ
در شرق اردستان قرار دارد. موقعيت جغرافيايى آن 0¨.3ْ52 تا5¨.4ْ52 شرقى و 5¨.2ْ52 تا 0¨.3ْ52 شمالى است. دو عارضه طبيعى مهم يکى رشته سياهکوه از غرب و ديگرى حاشيه کوير دقسرخ از شرق منطقه را محدود کرده است.وسعت منطقه حدود 639 کيلومتر مربع است. حدود تقريبى عرضى 23 کيلومتر و طولىآن 27.5 کيلومتر است. مرتفعترين نقطه 2085 متر (سياهکوه) و پستترين آن 922 متر(حاشيه کوير دقسرخ) است. يک لايه نمک با ضخامت متغيّر که از آب اشباع است در سطح آن قرار دارد و به دليلآبدار بودن فاقد هر نوع شکل چشمگيرى است . در حالى که حاشيه اين کويرکاملاً تحتِ تأثير ميزان رطوبت و آبدارى کوير و فرسايش ناشى از اثر باد است. به هميندليل به هنگام کاهش ميزان سطح ايستابى کوير، حاشيه کوير تا حدودى رطوبت خود را ازدست مىدهد، لذا هم بلورهاى نمکى به دليل اينکه نمکهاى رس فرصت نيافتهاند به سطح کشيده شوند، تشکيل مىشود و هم به شکل زمين شخمزده يا گُلکلمى تبديلمىگردند. آن بخش از حاشيه کوير که در مجاورت با تپههاى ماسهاى است تا حدودى بههنگام جريانهاى آشفته بادى يا گردبادى تأثير مىپذيرند و از يک لايه ماسهاى با ضخامتفوقالعاده کم پوشيده مىشوند و به هنگام مرطوب شدن حاشيه کوير و در صورتى که ماسهبر جايى مانده باشد، با رس و نمک آغشته شده، رسوب مىکند و از آن پس ماسه بادىکه ريختشناسى ناشى از کندوکاو بادى و فرسايش جانبى را داشته، تحت تأثير تخريبشيميايى قرار مىگيرد. هر چند اين عمل تا حدودى شيب حاشيه کوير را به سمت داخلکوير بهطور محسوسى افزايش مىدهد، اما در کوتاه مدت و تا خشک شدن مجدد حاشيهکوير به دليل کاهش سطح ايستابى کوير، امکان سايش نمکهاى سطح زمين شخمزده(کلمى) و حتى سايش بخش بسيار فوقانى آن بر اثر انرژى حاصل از باد وجود دارد. علاوه بر زمينهاى کلمىشکل، چندضلعىهاى نمکى حاشيه کوير شکل ديگرىاست که چشمانداز دارد و گاهى ارتفاع آن تا 15 سانتىمتر مىرسد. اين چندضلعىهاسه نوع است: اول ـ کاسهاى (بهنحوى که ديوارهها از اطراف بالاتر از شعاع مرکزيفضاى چند ضلعى قرار مىگيرد.)؛ دومـ چند ضلعى گنبدىشکل (به نحوى که شعاعمرکزى فضاى چند ضلعى بالاتر از ديواره آن قرار مىگيرد). نوع کاسهاى احتمالاً به دليلبالا آمدن رطوبت به طريق مويينه و بدون فشار جانبى است، در صورتى که نوع گنبدى بهدليل فشار جانبى است. نوع سوم که چشمانداز دارد، چندضلعىهاى دروازهاى استبهنحوى که هر طرف (بجز يک طرف که احتمالاً سمت پشت به آفتاب است) به علتفشار جانبى وارده بالا مىآيد و آن طرفى که پايين قرار مىگيرد، امکان ديدن داخل چندضلعى را فراهم مىکند طبيعى است که چنين اشکالى تحت تأثير شرايط خشک و يا مرطوب فصلى تغييرشکل مىدهند. بهنحوى که ميزان و تراکم و تنوع هر يک در زمان فصل خشک (تابستان)افزوده مىشود و فصل زمستان و بهار که نم نسبى هوا بيشتر و سطح ايستابى بالاتر استکاهش و حتى از بين مىروند. رس واقع در زير چندضلعىهاى نمکى و يا لايه نمکىفوقالعاده چسبنده است، به نحوى که حتى آبراهههاى جريانى ناچيز سطحى قبل از اينکهلايه رسى را شياردار کرده باشد، لايه نمکى را مشبک کرده است. ديواره چنين آبراهههايىاز نمکهاى تغيير رنگ يافته به دليل توأم بودن با رسوبات بادى و مارنى تشکيل شده است.کف آبراهه نيز انباشته از رسوبات نمکى توأم با رس و مارن است. هيچگونه اشکالى کهناشى از تداوم جريان آب سطحى و انتقال رسوب بالادست حاشيه کوير باشد (سطوحآبرفتى)، در حاشيه کوير ديده نمىشود. در محدوده ميانى کوير به دليل نمک فوقالعادهزيادى که دارد، حتى گياهان نمکدوست نيز به چشم نمىخورند.بهطور کلى برخانها و تپههاى ماسهاى مهمترين اشکال ماسهاى اين منطقه راتشکيل مىدهند و بهصورت آشکارى جهت حرکت باد غالب را نشان مىدهند. تپههاىماسهاى اغلب ساکن و تثبيت شده به نظر مىرسند و اغلب با امتداد شمالىـ جنوبيبهصورت عرضى شکل گرفتهاند و خطالرأس ظريف و نازکى بر امتداد و بر قله آنها ديدهمىشود که اغلب با امتداد غير مستقيم، يعنى قوسدار و کج شده هستند. کلاً فضايماسهاى منطقه از قسمت جنوب خود تحت تأثير آبراهههاى جريانى فصلى و اتفاقىبالادست و از طرف شمال خود در تعارض و تضاد با فرايندهاى مؤثر بر حاشيه کويراست. به عبارتى آبراهههاى جريانى و امتداد کويرى در هدايت طولى اين سطوحماسهاى نقش دارند. تعداد معدودى از آبراهههاى جريانى مشاهده مىشوند که بينمنطقه فرود دو تپه و يا برخانها جريان دارند، اما از آن مقدار آب جريانى برخوردارنيستند که شرايط خود را بر شکل تپهها تحميل کنند، بلکه تپههاى ماسهاى گاهىآبراههها را به بازى مىگيرند. اشکال ماسهاى چون از منشأ بادى هستند، بنابراين درشرايط اقليمى بسيار خشک بهوجود آمدهاند و متناسب با تغيير ميزان سرعت باد وجهتهاى مختلف، شکلهاى مختلفى پيدا کردهاند؛ تپههاى عرضى اغلب در جنوبِ شرقى اين بخش گسترش دارند. شکل غالبسطحى اين تپهها کشيدگىهاى ستارهاىشکل است و نشاندهنده بادهايى با جهتهاىمختلف و اغلب گردبادى است. تپههاى خطىشکل بيشتر در فضاهاى نزديک به حاشيهکوير ديده مىشود. با توجه به امتداد اين تپهها چنين به نظر مىرسد که جهت باد غالب،شرقىـ غربى باشد، اما نيمرخ نسبتاً نامتقارن اغلب تپهها و برخانها نشان مىدهد که غيراز باد غالبِ شرقىـ غربى بادهايى با جهتهاى مختلف ديگر در منطقه تأثير دارند. به نظرمىرسد که جهت بادهاى تشکيلدهنده بازوان نامتقارن تپهها و برخانهاى منطقه بادشمالِ شرقى و جنوب و جنوب غربى است. در افواه عامه افراد ساکن در محل، اين باد بهباد خراسان معروف است که در اواخر بهار و تابستان جريان دارد. اشکالديگر ناهمواريهاى ماسهاى، تجمع ماسهها در مقابل ديوار و موانع از جمله گياهان است. بخشى از اين مانعها را افراد ساکن در بعضى مناطق مستعد سکونتاز جمله حبيبآباد، علىآباد و حاجىآباد به منظور در امان ماندن از هجوم ماسهها ايجادکردهاند. خط آهن متروکه نيز با جابهجايى ماسههاى بادى در بعضى قسمتها پوشيدهشده است .
نظر شما :