لیتو استراتیگرافی، رخساره ها و محیطهای رسوبی سازند بیدو (ژوراسیک فوقانی- کرتاسه زیرین) در شمال کرمان
دسته | چینه شناسی و فسیل شناسی |
---|---|
گروه | سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور |
مکان برگزاری | ششمین همایش سالانه انجمن زمین شناسی ایران |
نویسنده | پیمان رضایی-یعقوب لاسمی |
تاريخ برگزاری | ۲۵ بهمن ۱۳۷۸ |
نهشته های سازند بیدو اولین بار توسط تیپر در سال 1921 (Tipper, 1921) مورد مطالعه قرار گرفت (نقل از آقا نباتی 1377).
هوبر و اشتوکلین (Huber & Stocklin, 1954) این نهشته ها را در مجاورت روستای بیدو بررسی نمودند. آنها با استناد به فسیل های موجود در رخساره آهکی بخش فوقانی، آن را به کرتاسه زیرین و میانی نسبت داده و در قالب سری بیدو معرفی کردند. هوکریده و همکاران (Huckride et al., 1962) با مقایسه فسیل های موجود در سازند بیدو و زون های زیستی اروپا، این نهشته ها را به ژوراسیک فوقانی (آکسفوردین- کیمریجین) نسبت دادند. شمیرانی و صادقی (1372) با مطالعه فسیل های بخش فوقانی سازند بیدو، آن را متعلق به کیمریجین- بارمین آغازین می دانند. آقانباتی (1377) نیز سن سازند بیدو را ژوراسیک فوقانی- کرتاسه زیرین تعیین کرده است. به منظور مطالعه نهشته های مذکور از جنبه زمین شناسی رسوبی، مقطعی از سازند بیدو در گستره شمال کرمان (35 کیلومتری شمال غربی شهرستان راور) در نزدیکی روستای فیض آباد مورد بررسی صحرایی و آزمایشگاهی قرار گرفت.
لیتو استراتیگرافی: سازند بیدو در مقطع فیض آباد با یک ناپیوستگی فرسایشی بر روی واحد شیلی راس سازند هجدک قرار دارد و خود با مرزی از نوع ناپیوستگی فرسایشی در زیر کنگلومرای قاعده ای نهشته های کربناته کرتاسه زیرین قرار می گیرد. این سازند با ضخامت حدود 612/7 متر و شیب و امتداد عمومی N 33W/ 50SW در مقطع فیض آباد، شامل 99 واحد سنگی متشکل از کنگلومرا (32 متر، 5/222 درصد)، ماسه سنگ (162/5 متر و 26/524 درصد)، شیل/ مدستون (347/6 متر و 56/732 درصد) و سنگ آهک (70/6 متر و 11/522 درصد) می باشد. در ابتدای مقطع، تناوب کنگلومرا و ماسه سنگ دیده می شود. تناوب ماسه سنگ و شیل مدستون قسمت اعظم بخش تحتانی و تمامی بخش میانی مقطع را تشکیل داده است و در بخش فوقانی مقطع نیز عمدتاٌ تناوب سنگ آهک و شیل و مدستون و ماسه سنگ دیده می شود.
رخساره ها: در مقطع فیض آباد، سازند بیدو شامل سه مجموعه رخساره ای می باشد. در زیر رخساره ها و میکرو فاسیس های متشکله هر مجموعه معرفی می شود.
مجموعه رخساره ای شماره یک از تناوب دو رخساره کنگلومرای چند منشاء (Polygenic Conglomerate) و ماسه سنگی از نوع فیلارنیت (Phyllarenite) اسلیتی تشکیل شده است. این مجموعه در روی زمین با رنگ قهوه ای تا خاکستری مشاهده می گردد. مجموعه رخساره ای شماره 2 شامل تناوب ماسه سنگ و شیل/ مدستون بوده که به رنگ های سبز تا خاکستری و قرمز تا ارغوانی دیده می شود. در قاعده برخی از ماسه سنگ ها، افق هایی از نهشته های وامانده (Lag Deposits) وجود دارد. لایه بندی متقاطع، آثار آشفتگی زیستی، ریپل مارک، قالب وزنی و جهت یافتگی موضعی در ماسه سنگ ها مشاهده می گردد. در بررسیهای میکروسکوپی این رخساره، میکرو فاسیس های Chertarenite, Sublitharenite, Litharenite, Phyllarenite Lithic Graywacks شناخته شده است.
مجموعه رخساره ای شماره سه از تناوب سنگ آهک، شیل/ مدستون و ماسه سنگ تشکیل شده و در میان واحد های آهکی، یک افق کنگلومرای درون سازندی (Intraformational Conglomerate) دیده می شود. رخساره آهکی شامل میکرو فاسیس های زیر است:
1- گل سنگ آهکی (Lime Mudstone) که با رنگ زرد تا خاکستری روشن در لایه های نازک دیده می شود.
2- گل سنگ آهک دولومیتی شده
3- وکستون اینتراکلاست ماسه ای: این دو در لایه های قهوه ای تا خاکستری مشاهده می گردند.
4- گرین استون اووئیدی (Ooid Grainstone)
5- گرین استون اووئیدی بایو کلاستی
6- پکستون اووئیدی بایو کلاستی
7- گرین استون اینتراکلاستی ماسه ای دولومیتی (Sandy Dolomitic intarclast Grainstone) میکرو فاسیس های آهکی 7-4- به رنگ زرد تا خاکستری روشن و در لایه های ضخیم دیده می شود.
8- وکستون بایو کلاستی با آشفتگی زیستی (Bioturbated Bioclast Wackstone) که با رنگ خاکستری در تناوب با میکرو فاسیس های 7-4 مشاهده می گردد. رخساره ماسه سنگی این مجموعه با رنگ قهوه ای، دارای ریپل مارک و فابریک لامینه بندی بوده و از نوع Sublitharenite می باشد.
محیط های رسوبی:
مجموعه اختصاصات ماکروسکوپی و میکروسکوپی رخساره ها و میکرو فاسیس های متشکله مجموعه های رخساره ای 3-1 سازند بیدو و تغییرات جانبی و قائم آنها در مقطع فیض آباد و نیز مقایسه آنها با محیط های امروزی نشان می دهد مجموعه های رخساره ای شماره یک و دو به ترتیب در محیط های رودخانه ای از نوع بریده بریده و مئاندری و رخساره های متشکله مجموعه رخساره ای شماره 3 نیز در بخش های مختلف یک پلاتفرم دریایی کم عمق از نوع مختلط تخریبی- کربناته رسوب کرده اند. رخساره ماسه سنگی و شیل مدستونی به ترتیب معرف بخش حاشیه ساحلی و بخش دور از ساحل می باشند. میکرو فاسیس های آهکی 1، 3-2، 7-4 و 8 نیز به ترتیب مشخصه پهنه جزر و مدی، لاگون، سد کربناته بایو کلاستی اووئیدی و دریای باز هستند.
نتیجه گیری: همانطور که گفته شد، سازند بیدو در گستره شمال کرمان با یک ناپیوستگی فرسایشی بر روی سازند هجدک (ژوراسیک میانی) قرار می گیرد. این امر می تواند ناشی از عملکرد خشکی زایی رخداد زمین ساختی کیمرین میانی، در باتونین (آقا نباتی، 1371) باشد. در پی این رخداد و در شرایط قاره ای، ابتدا مجموعه رخساره ای شماره یک (کنگلومرا- ماسه سنگ) در رودخانه بریده بریده و سپس مجموعه رخساره ای شماره 2) تناوب ماسه سنگ و شیل/ مدستون در رودخانه مئاندری به جای گذاشته می شود. مورد اخیر، بخش اعظم مقطع فیض آباد (قسمت مهمی از بخش تحتانی، تمامی بخش میانی و قسمتهایی از بخش فوقانی سازند بیدو) را تشکیل می دهد. در بخش فوقانی سازند بیدو تناوب واحد های سنگی کربناته و آواری (شیل/ مدستون و ماسه سنگ) معرف پیشروی دریا و ایجاد یک پلاتفرم کم عمق مختلط تخریبی- کربناته است. وجود مجموعه رخساره ای شماره 2 در بخش فوقانی سازند بیدو، نشان دهنده رودخانه مئاندری منتهی به این دریا می باشد. رخداد زمین ساختی کیمرین پسین در اواخر اوتریوین (سید امامی، 1375) موجب حاکمیت دوباره شرایط قاره ای در راس نهشته های این سازند و ناپیوستگی فرسایشی در مرز سازند بیدو و نهشته های کرتاسه زیرین شده است.
هوبر و اشتوکلین (Huber & Stocklin, 1954) این نهشته ها را در مجاورت روستای بیدو بررسی نمودند. آنها با استناد به فسیل های موجود در رخساره آهکی بخش فوقانی، آن را به کرتاسه زیرین و میانی نسبت داده و در قالب سری بیدو معرفی کردند. هوکریده و همکاران (Huckride et al., 1962) با مقایسه فسیل های موجود در سازند بیدو و زون های زیستی اروپا، این نهشته ها را به ژوراسیک فوقانی (آکسفوردین- کیمریجین) نسبت دادند. شمیرانی و صادقی (1372) با مطالعه فسیل های بخش فوقانی سازند بیدو، آن را متعلق به کیمریجین- بارمین آغازین می دانند. آقانباتی (1377) نیز سن سازند بیدو را ژوراسیک فوقانی- کرتاسه زیرین تعیین کرده است. به منظور مطالعه نهشته های مذکور از جنبه زمین شناسی رسوبی، مقطعی از سازند بیدو در گستره شمال کرمان (35 کیلومتری شمال غربی شهرستان راور) در نزدیکی روستای فیض آباد مورد بررسی صحرایی و آزمایشگاهی قرار گرفت.
لیتو استراتیگرافی: سازند بیدو در مقطع فیض آباد با یک ناپیوستگی فرسایشی بر روی واحد شیلی راس سازند هجدک قرار دارد و خود با مرزی از نوع ناپیوستگی فرسایشی در زیر کنگلومرای قاعده ای نهشته های کربناته کرتاسه زیرین قرار می گیرد. این سازند با ضخامت حدود 612/7 متر و شیب و امتداد عمومی N 33W/ 50SW در مقطع فیض آباد، شامل 99 واحد سنگی متشکل از کنگلومرا (32 متر، 5/222 درصد)، ماسه سنگ (162/5 متر و 26/524 درصد)، شیل/ مدستون (347/6 متر و 56/732 درصد) و سنگ آهک (70/6 متر و 11/522 درصد) می باشد. در ابتدای مقطع، تناوب کنگلومرا و ماسه سنگ دیده می شود. تناوب ماسه سنگ و شیل مدستون قسمت اعظم بخش تحتانی و تمامی بخش میانی مقطع را تشکیل داده است و در بخش فوقانی مقطع نیز عمدتاٌ تناوب سنگ آهک و شیل و مدستون و ماسه سنگ دیده می شود.
رخساره ها: در مقطع فیض آباد، سازند بیدو شامل سه مجموعه رخساره ای می باشد. در زیر رخساره ها و میکرو فاسیس های متشکله هر مجموعه معرفی می شود.
مجموعه رخساره ای شماره یک از تناوب دو رخساره کنگلومرای چند منشاء (Polygenic Conglomerate) و ماسه سنگی از نوع فیلارنیت (Phyllarenite) اسلیتی تشکیل شده است. این مجموعه در روی زمین با رنگ قهوه ای تا خاکستری مشاهده می گردد. مجموعه رخساره ای شماره 2 شامل تناوب ماسه سنگ و شیل/ مدستون بوده که به رنگ های سبز تا خاکستری و قرمز تا ارغوانی دیده می شود. در قاعده برخی از ماسه سنگ ها، افق هایی از نهشته های وامانده (Lag Deposits) وجود دارد. لایه بندی متقاطع، آثار آشفتگی زیستی، ریپل مارک، قالب وزنی و جهت یافتگی موضعی در ماسه سنگ ها مشاهده می گردد. در بررسیهای میکروسکوپی این رخساره، میکرو فاسیس های Chertarenite, Sublitharenite, Litharenite, Phyllarenite Lithic Graywacks شناخته شده است.
مجموعه رخساره ای شماره سه از تناوب سنگ آهک، شیل/ مدستون و ماسه سنگ تشکیل شده و در میان واحد های آهکی، یک افق کنگلومرای درون سازندی (Intraformational Conglomerate) دیده می شود. رخساره آهکی شامل میکرو فاسیس های زیر است:
1- گل سنگ آهکی (Lime Mudstone) که با رنگ زرد تا خاکستری روشن در لایه های نازک دیده می شود.
2- گل سنگ آهک دولومیتی شده
3- وکستون اینتراکلاست ماسه ای: این دو در لایه های قهوه ای تا خاکستری مشاهده می گردند.
4- گرین استون اووئیدی (Ooid Grainstone)
5- گرین استون اووئیدی بایو کلاستی
6- پکستون اووئیدی بایو کلاستی
7- گرین استون اینتراکلاستی ماسه ای دولومیتی (Sandy Dolomitic intarclast Grainstone) میکرو فاسیس های آهکی 7-4- به رنگ زرد تا خاکستری روشن و در لایه های ضخیم دیده می شود.
8- وکستون بایو کلاستی با آشفتگی زیستی (Bioturbated Bioclast Wackstone) که با رنگ خاکستری در تناوب با میکرو فاسیس های 7-4 مشاهده می گردد. رخساره ماسه سنگی این مجموعه با رنگ قهوه ای، دارای ریپل مارک و فابریک لامینه بندی بوده و از نوع Sublitharenite می باشد.
محیط های رسوبی:
مجموعه اختصاصات ماکروسکوپی و میکروسکوپی رخساره ها و میکرو فاسیس های متشکله مجموعه های رخساره ای 3-1 سازند بیدو و تغییرات جانبی و قائم آنها در مقطع فیض آباد و نیز مقایسه آنها با محیط های امروزی نشان می دهد مجموعه های رخساره ای شماره یک و دو به ترتیب در محیط های رودخانه ای از نوع بریده بریده و مئاندری و رخساره های متشکله مجموعه رخساره ای شماره 3 نیز در بخش های مختلف یک پلاتفرم دریایی کم عمق از نوع مختلط تخریبی- کربناته رسوب کرده اند. رخساره ماسه سنگی و شیل مدستونی به ترتیب معرف بخش حاشیه ساحلی و بخش دور از ساحل می باشند. میکرو فاسیس های آهکی 1، 3-2، 7-4 و 8 نیز به ترتیب مشخصه پهنه جزر و مدی، لاگون، سد کربناته بایو کلاستی اووئیدی و دریای باز هستند.
نتیجه گیری: همانطور که گفته شد، سازند بیدو در گستره شمال کرمان با یک ناپیوستگی فرسایشی بر روی سازند هجدک (ژوراسیک میانی) قرار می گیرد. این امر می تواند ناشی از عملکرد خشکی زایی رخداد زمین ساختی کیمرین میانی، در باتونین (آقا نباتی، 1371) باشد. در پی این رخداد و در شرایط قاره ای، ابتدا مجموعه رخساره ای شماره یک (کنگلومرا- ماسه سنگ) در رودخانه بریده بریده و سپس مجموعه رخساره ای شماره 2) تناوب ماسه سنگ و شیل/ مدستون در رودخانه مئاندری به جای گذاشته می شود. مورد اخیر، بخش اعظم مقطع فیض آباد (قسمت مهمی از بخش تحتانی، تمامی بخش میانی و قسمتهایی از بخش فوقانی سازند بیدو) را تشکیل می دهد. در بخش فوقانی سازند بیدو تناوب واحد های سنگی کربناته و آواری (شیل/ مدستون و ماسه سنگ) معرف پیشروی دریا و ایجاد یک پلاتفرم کم عمق مختلط تخریبی- کربناته است. وجود مجموعه رخساره ای شماره 2 در بخش فوقانی سازند بیدو، نشان دهنده رودخانه مئاندری منتهی به این دریا می باشد. رخداد زمین ساختی کیمرین پسین در اواخر اوتریوین (سید امامی، 1375) موجب حاکمیت دوباره شرایط قاره ای در راس نهشته های این سازند و ناپیوستگی فرسایشی در مرز سازند بیدو و نهشته های کرتاسه زیرین شده است.