مطالعه کانه زایی طلا در پهنه بُرشی قبغلوجه (جنوبغربی سقز، کردستان)
دسته | زمین شناسی اقتصادی واکتشاف |
---|---|
گروه | سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور |
مکان برگزاری | بیست و ششمین گردهمایی علوم زمین |
تاريخ برگزاری | ۱۵ اسفند ۱۳۸۶ |
چکیده :
هانا نصرت پور*، دانشجوی کارشناسی ارشد زمین شناسی اقتصادی،دانشکده علوم زمین، دانشگاه تهران
جمشید حسن زاده، دکترای ژئوشیمی از دانشگاه کالیفرنیا (لوس آنجلس)، دانشیار دانشکده علوم زمین
مقدمه :
جهت یافتن شرایط کانی سازی طلا، بررسی تغییرات ایجاد شده در زون بُرشی و سیال کانه سازطلا اهمیت زیادی دارد. به همین علت به چگونگی فرآیندهای دگرشکلی و دگرسانی و نقش آنها در تمرکز طلا از سیال کانه ساز می پردازیم.
بحث :
تحت شرایط تکتونیکی پیچیده کرتاسه پس از نفوذ تودههای گرانیتی تا گرانودیوریتی در رسوبات پالئوزوئیک و مزوزوئیک و دگرگونی ناحیه ای وسیع در این ناحیه، فعالیت زون بُرشی در اواخر کرتاسه آغاز شده و موجب جابجایی واحد های سنگی و میلونیتی شدن سنگها در پهنه برشی شده است . در نتیجه شرایط مناسب ساختاری و دمایی جهت کانهزایی و نیزعبور سیالات کانه سازفراهم شده است.
محجل (2003) می نویسد: " این منطقه از نظر زمین ساختی و ماگمایی، ازرویدادهای مربوط به باز و بسته شدن اقیانوس نئوتتیس متاثرشده که از اواخر پالئوزوئیک تا دوران سوم ادامه داشته است به طوریکه تاثیر آن موجب دگرگونی ناحیهای و برخورد صفحه عربی و ایران در اوایل ترشیاری شده است. پیامد این رویداد، به صورت ایجاد پهنههای بُرشی (شکل پذیر- شکننده) همراه با بالا آمدگی ناحیهای نمود یافته است."
پهنهی بُرشی شکل پذیر- شکنا قبغلوجه با روند (NE- SW) و شیب 50-40 درجه به سمت شمال غرب، موازی با روند 4 کانسار طلای پهنه برشی (آلوت، کرویان، موته و زرترشت) در زاگرس است که روند زون سنندج- سیرجان را قطع کرده اند (شکل1).
فوستر (1993) اشاره میکند که اینچنین محیطهای بُرشی، مکان مناسبی جهت تشکیل کانسارهای طلای تیپ کوهزایی فراهم میسازد. بطوریکه سیالات کانهساز با عبور از این محیط پر از درز و شکاف میتوانند کانیهای خود را بر جای گذارند. ساوکینز (1990)، چاو و یانگ (1995)، کنتونومی (1997)، گرووز وهمکاران (1998)، گلدفارب و همکاران (1998)، و ویلکینسون و همکاران (1999) نیز مشخصاتی از کانه زایی تیپ کوهزایی را در مناطق بُرشی ذکر کردهاند که شباهت زیادی با منطقه مورد مطالعه دارد.
به علت استرسهای جهتدار فراوان و افزایش دمای محیط (250 الی 400 درجه سلسیوس) سنگها از حالت میلونیتی تا الترامیلونیتی تغییر شکل یافتهاند و سپس در مرحله بعدی با کاهش دما و شدت عوامل تکتونیکی، فابریک های شکنا ظهور می یابند. انواعی از فابریکهای تیپ شکلپذیر و شکننده در سنگهای منطقه در مقیاس میکروسکوپی و ماکروسکوپی در (شکلهای 3 و4 و 5) دیده میشوند.
به طور کلی فرآیندهای دگرگونی و دگرشکلی منطقه قبغلوجه را میتوان 3 مرحله در نظر گرفت.
مرحله اول: فرآیندهای دگرگونی ناحیهای پیش رونده تا حد رخساره شیست سبز بالایی، ایجاد شیستوزیته و برگوارگی میلونیتی نسل اول (S1) و دگرشکلی D1.
مرحله دوم: گسترش دگرشکلی میلونیتی تا الترامیلونیتی D2 و توسعه بر گوارگی، چین خوردگیها و دیگر فابریکهای پهنه بُرشی شکل پذیر و ایجاد شکستگیهای متعدد از مقیاس درزه تا شکاف های بزرگ در سنگهای منطقه و حضور سیالات هیدروترمال با شوری متوسط تا پایین در این مرحله شناسایی شده است.
مرحله سوم: عبور از دگرشکلی خمیری و آغاز دگرشکلی شکنا و دگرگونی پس رونده با تعداد زیادی گسل و شکستگی همراه بوده است. رخساره شیست سبز بالایی به رخساره شیست سبز حد واسط و پائینی تبدیل شده و کانیهای مسکویت، سریسیت و کلریت افزایش یافته است. کاهش تاثیر پهنه بُرشی خمیری و خرد شدگی شدید سنگها در این مرحله قابل توجه است.
) گرانیت میلونیتی طلادارمتعلق به بخش کانه دار زون برشی.
2) بخش الترامیلونیتی مرکز زون برشی که ازتناوب باندهای تیره و روشن تشکیل شده است و دارای پورفیروکلاستهای مشخص است.
) گرانیت میلونیتی که نشانگر شدت دگرشکلی خمیری کانیها و دگرسانیهای متعدد است. 4) دگرسانی فیلیک (سرسسیتی وکلریتی) وسیع که با دگرشکلی خمیری و سیلیسی شدن، دراطراف بخش کانه دار همراه شده است.
طبق بررسیهای انجام شده بر روی واحدهای رخنمون یافته، گمانهها و ترانشههای حفاری شده در بخش کانهدار قبغلوجه و تهیه پروفیل دگرسانی از این بخش ونیز نتایج مطالعات ژئوشیمیایی و کانی شناسی، چند نوع دگرسانی در منطقه شناسایی شده اند که تغییرات عمدهای در واحدهای سنگی منطقه بوجود آوردهاند. به طوریکه دگرسانی فیلیک و پروپیلیتیک در مقیاس وسیع دراطراف و دگرسانی سیلیسی محدود به زون برشی در منطقه بوجود آمدهاند و از گسترش یکسانی برخوردار نیستند به طوریکه در اکثر مناطق نوع دگرسانی در ارتباط با نوع دگرشکلی منطقه است. اگر چه آلتراسیون فیلیک و پروپیلیتیک به طور وسیعی در بخش کانه دار گسترش دارد اما، هر چه به مرکز زون بُرشی و محل گسلها نزدیکتر میشویم بر شدت دگرسانی سیلیسی، میزان کربنات و سولفید ها افزوده میشود. قابل ذکر است که عمده کانیسازی طلا در همراهی با این واحدها و در مرکز پهنه بُرشی خمیری حضور دارد. مطالعات قبلی لئوناردو و همکاران (1991) و فراری و چودری (2000)، در مورد پهنههای بُرشی خمیری طلادارنشان داده که، دگرسانیهای کلریتی، سریسیتی، کربناتی، سیلیسی و سولفیدی این مناطق وابسته به سنگ میزبان است.
سیالات هیدروترمال با عبور از شکستگیها پس از فرآیند دگرشکلی موجب ایجاد چنین دگرسانی وسیع در منطقه شدهاند. این سیالات باتغییرات عمده ای که در پهنه بُرشی حاصل می کنند قابلیت کانه سازی می یابند.شواهد سنگ شناسی و ترمو بارومتری سیالات درگیرنشان می دهد که، سیال کانه ساز در اواخر دگرشکلی خمیری و اوائل دگرشکلی شکننده کانه سازی نموده است. تبدیل کانیهای میکایی (بیوتیت به کلریت) را میتوان در نمونههای میکروسکوپی مشاهده کرد که بر اثر کاهش دمای سیال هیدروترمال در حال تبدیل شدن هستند.
سیلیسی شدن در جهت برگوارگی سنگهای میلونیتی نیز از دیگر تغیرات زون کانی سازی شده می باشد. همزمانی این نوع دگرسانی با دگرشکلی را، از روی فابریک تغییر مرزکوارتز و دگرشکلی کوارتز های تبلورمجدد یافته درامتداد برگوارگی در بخش مرکزی زون برشی میتوان دید.
نتایج حاصل از مطالعات ژئوشیمیایی نمونههای برداشت شده از 6 گمانه و 10 ترانشه حفاری شده در منطقه طلادار قبغلوجه بیانگر پراکندگی طلا در پهنه بُرشی است بطوریکه تمرکز عیار در مرکز زون بُرشی خمیری به حداکثر رسیده است و ارتباط نزدیک این نوع کانه زایی با دگرشکلی و دگرسانی را میتوان روئیت کرد. تمرکز کانه زایی طلا در پهنهای به طول 500 متر و عرض 60-70 متر در امتداد N60-70E با شیبی در حدود 40-50 درجه به سمت شمال غرب گسترش یافته است.
نتایج حاصل از مطالعات ژئوشیمیایی به روش Fire Assay و ICP-OES, ICP-MS که درآزمایشگاه Amdel استرالیا بروی نمونههای برداشت شده از 6 گمانه و 10 ترانشه حفاری شده از بخش طلادار قبغلوجه انجام شد، بیانگر پراکندگی طلا در پهنه بُرشی است بطوریکه تمرکز عیار در مرکز زون بُرشی خمیری به حداکثرppm 5رسیده است. عیار متوسط کل زون برشی، حدود ppm2 طلا دارد البته قابل ذکر است که عیار طلا در نمونه های اطراف زون بُرشی کمتر ازppm 1 و در زون بُرشی خمیری ppm 5 تا 1 میرسد اما ندرتاً عیار طلا در آزمایشات انجام شده بالاتر ازppm 5 گزارش شده است.
طلا در این کانه سازی به صورت آزاد (ناتیو) و در ابعاد کوچکتر از 50 میکرون بوده و همرشدی با یک نسل کوارتز و دو نسل پیریت را نشان می دهد. قابل توجه است که این کانه زایی مانند طلای تیپ کوهزایی، همراهی بسیار ناچیزی با مس، نقره و آرسنیک نشان میدهد.
مطالعه سیالات درگیر در کوارتز های طلادار نشان داده است که، سیالات درگیرموجود در کوارتزهای کانه دار، برخی میله ای شکل و کشیده بوده و جهت یافتگی خاصی نشان می دهند و تعدادی به صورت عدسی شکل و شکلهای منظم هندسی دیده می شوند. همچنین با مطالعه جهت دار این نمونه ها پالئواسترس منطقه را می توان تعیین نمود.
در نمونه های مطالعه شده درجه شوری سیالات اولیه از 3/0تا 10درصد NaCl) Wt%)متغییر است (نمودار 1). که نشانگر حضور چند سیال با درصد شوری متفاوت می باشد.
5 تیپ سیال درگیر در این سنگها مطالعه شده اند که بیشترین فراوانی متعلق به، تیپ B- دو فازه مایع-گاز، L+V (Liquid rich) است(شکل7). بالاترین رنج دمایی (◦C360-240) مربوط به کوارتزهایی است که همراه با کانه های سولفیدی تشکیل شده اند و پایین ترین رنج دمایی (◦C200-150)مربوط به کوارتزهای است که در میکروفراکچرها به صورت رگه ها و رگچه های چند میلی متری رشد نموده اند.
نتیجه گیری :
ارتباط نزدیک کانه زایی طلا در پهنه برشی قبغلوجه با دگرشکلی و دگرسانی را میتوان با تکیه بر شواهد زیر تفسیر نمود.
بروز پهنه بُرشی خمیری- شکننده قبغلوجه موجب گسل خوردگی و جابجایی واحد های سنگی در منطقه شده و دگرشکلیهای عمده ای در سنگها بوجود آورده و سبب ایجاد بستری مناسب برای عبور سیالات گرمابی کانه داری شده است که طی دگرگونی سنگها تغیرات عمده ای حاصل نموده اند. سیالات کانه دار ضمن عبور از این محیط پر از درز و شکاف، دگرسانیهای وسیع در سنگهای منطقه ایجاد نموده و طلا را در همرشدی با کوارتز و پیریت نهشته کرده اند. بطوریکه پاراژنز کانیها نشان داده است، طلا در طی مرحله نهایی دگرشکلی خمیری و اوایل مرحله دگرشکلی شکنا نهشته شده است. بیشترین کانه سازی طلا در ارتباط نزدیک با مناطقی است که، به شدت دچار دگرشکلی و دگرسانی شدهاند، بخصوص در مرکز زون بُرشی و در همراهی با دگرسانیهای فیلیک و سیلیسی.
منابع فارسی :