جایگاه گنبدهای نمکی (سری هرمز) منطقه زاگرس بلند در ستون چینه شناسی

دسته چینه شناسی و فسیل شناسی
گروه سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
مکان برگزاری نهمین گردهمائی علوم زمین
نویسنده مصطفی- آزادی
تاريخ برگزاری ۲۷ بهمن ۱۳۶۹
نوشتار به منظور تعیین سن رسوبات تبخیری (Evaporites) می باشد که درنقشه زمین شناسی زاگرس بلند درمنطقه زرد کوه بختیاری (نقشه های دزفول و اصفهان از سری نقشه های زمین شناسی یک دویست و پنجاه هزارم شرکت نفت، 1935) تشکیل گنبد های نمکی را داده و جزو سری هرمز یعنی قدیمیترین نهشته ها در ناحیه زاگرس محسوب گردیده است.
گنبدهای نمکی مدتها است که مورد بررسی زمین شناسان قرار گرفته، گاهی با دولومیتهای سلطانیه مقایسه شده و سن پرکامبرین به آنها نسبت داده شده، و زمانی سن آن را منتسب به اردویسین نموده اند.
نظر به اهمیت سن این رسوبات تبخیری در جریان برداشتهای زمین شناسی چهار گوشه شهر کرد (که بخشی از آن بوسیله نقشه های یاد شده شرکت نفت پوشیده شده که مربوط به حدود پنجاه سال قبل می باشد). گنبد های نمکی مورد بررسی بیشتری قرار گرفت و دو پرسش زیر مطرح گردید.
اولاٌ آیا نهشته های تبخیری برای رسیدن به سطح زمین، رسوباتی را که بر روی آن قرار گرفته همانند شمع یا میخی سوراخ کرده و بدون ارتباط با شکستگیهای زمین و گسل های مهم تشکیل گنبد ها یا سالت پلاک ها را داده اند.
ثانیا جایگاه این نهشته های تبخیری در ستون چینه شناسی منطقه چیست در اینجا یادآور میشویم که منظور از نهشته های تبخیری یا سری نمکی در منطقه رسوبات نمک، مارن، آهک، دولومیت و گاهی ماسه سنگ است که معمولاٌ نمک ها و مارنها در زیر و لایه های آهکی دولومیتی روی آن قرار گرفته اند. این رسوبات با سایر نهشته ها چین خورده ولی در امتداد گسلهای مهم منطقه، و یا محلی که شکستگیهای مهم یکدیگر را قطع می نمایند در روی سطح زمین ظاهر شده اند.
در واقع اگر نقشه زمین شناسی چهار گوش شهر کرد را مورد بررسی قرار دهیم خواهیم دید که گنبد های نمکی در امتداد و در ارتباط مستقیم با روراندگی بسیار مهم بازوفت می باشند.
رو راندگی بازوفت دارای امتداد شمال غرب- جنوب شرق یعنی موازی با گسلی است که بنام تراست اصلی زاگرس شهرت یافته ولی در جنوب آن قرار گرفته و بیش از 30 کیلومتر با آن فاصله دارد.در واقع به وسیله این رو راندگی مهم است که درمنطقه زاگرس بلند، رسوبات کامبرین بر روی کنگلومراهای جوان، یعنی کنگلومرای بختیاری رانده شده و زرد کوه مرتفع ترین قله آن در فاصله نزدیکی در شمال این تراست قرار گرفته است. گرچه همانگونه که اشاره گردید تراست اصلی زاگرس در 30 کیلومتری شمال این رو راندگی قرار گرفته ولی به دلایل یاد شده روراندگی بازوفت دارای اهمیت بیشتری است.
قله زرد کوه با ارتفاعی بیش از 4220 متر از آهکهای کرتاسه تشکیل یافته است شیب دامنه جنوبی آن به طرف رود خانه بازوفت بسیار تند و بریدگیهای عمودی دیوار مانند در دامنه آن بسیار فراوان است و بدین سبب به جز یک گذر گاه ماشین رو که اخیراٌ ساخته شده و دو یا سه گذر گاه مالرو، راه عبور دیگری در این رشته کوه وجود ندارد.
شیب تند دامنه جنوبی زرد کوه، و جنس رسوبات که بیشتر شیلی مارنی و نمکی بوده و در دامنه جنوبی آن بیرون زدگی دارند موجب فرسایش شدید و بوجود آمدن یک مورفولوژی بسیار ناهموار در این بخش گردیده است.
این فرسایش شدیداٌ افزون بر نیرو و فشار راندگی و همچنین خاصیت ویژه پلاستیکی و نرمی مارن و نمک از یک طرف و محل تلاقی رسوبات تبخیری با گسلها از طرف دیگر علت برونزد های مارن و نمک بصورتی متمرکز، ضخیم و گنبدی شکل شده است.
گنبد های نمکی در واقع چین های طاقدیسی و شکسته شده ای همانند سایر ساختمانهای طاقدیسی و ناودیسی در منطقه می باشند که لایه های آهکی در روی رسوبات تبخیری باقی مانده و فرسایش، سبب از بین رفتن رسوبات نرم اطراف آن شده و آن را به شکل گنبد درآورده است.
شرح رسوبات تبخیری و جایگاه آن در ستون استراتیگرافی
رسوبات تبخیری یا سری نمکی در منطقه از سه بخش اصلی تشکیل یافته که به ترتیب از پایین به بالا عبارتند از نمک و مارن، آهک و تناوب دولومیت نمک که ماکزیمم ضخامت آن 300 متر بوده و حداقل آن به 185 متر می رسد.
1- بخش زیرین: ضخامت این بخش متغیر بوده و بین 100 تا 200 متر تغییر می کند. این رسوبات بصورت نهشته های هموژن از مارن و نمک می باشد که بیشتر سفید رنگ بوده و گاهی رنگ های سفید و قرمز با هم در آن دیده می شود.
از ویژگیهای این مارن و نمک ها وجود ذرات بسیار ریز و درخشنده آهن است که بصورت مکعب های کوچک پیریت و یا پولکهای اولیژیست در آن فراوان بوده و همه جا در این رسوبات مشاهده می گردد.
شایان ذکر است که خارج از منطقه مورد بررسی در نواحی بندر عباس آهن به صورت هماتیت و مانیتیت به صورت کانه همراه سنگ های ولکانیکی و توفهای اسیدی و یا دیابازها گزارش شده ولی درمنطقه مورد بحث به جز پیریت و پولکهای اولیژیست که همه جا همراه نمک می باشد و به احتمال می توان آن را نشانی از فعالیتهای ولکانیکی فرض نمود، سنگهای آذرین بسیار نادر بوده و تنها در یک مورد دیده شده است.
به طوریکه از ریچادرسون در گزارش زمین شناسی جزیره قشم و نواحی مجاور در خلیج فارس به سال 1922 نقل گردیده سری نمکی شامل بلوکهایی از سنگهای رسوبی آذرین (بیرونی و درونی) بوده و در بین توالی رسوبی آنها اگلومراهای آتشفشانی و گدازه های جریانی گاهی با ساخت بالشی دیده شده، که وجود فعالیتهای آتشفشانی را به هنگام رسوب گذاری نهشته های تبخیری تقویت می نماید.
ویژگی دیگر این بخش از رسوبات که از نظر تکتونیکی اهمیت دارد، حالت لغزندگی ملکولهای مارن و نمک بر روی یکدیگر است به طوریکه فشار و نیروی زیاد راندگی و همچنین وزن رسوباتی که بر روی آن قرار گرفته آن را بصورت ماده سیال و روانی درآورده و هر جا که ضعف و شکستگی عمیق تر بود از آنجا بیشتر بیرون زده و به صورتی ضخیم و گنبدی شکل جلوه گر شده است. خاصیت پلاستیکی رسوبات نمکی در مواردی که برایند نیروها آن چنان زیاد نباشد که ایجاد شکستگی نماید مانند منطقه چین خورده زاگرس واقع در نواحی نفت خیز شمال خلیج فارس این نیروها موجب می شود که محور چین ها در اعماق و در نزدیکی سطح زمین بر یکدیگر منطبق نبوده و حتی تا چند صد متر جابجایی داشته باشد که از نظر تکتونیکی در اکتشاف نفت اهمیت زیادی دارد. برای مثال می توان رسوبات گچی و نمکی گچساران مربوط به میوسن آغازین را در ناحیه نامبرده یاد آور شد که بین سازند های مقاوم آسماری و میشان قرار گرفته و در بیشتر موارد این رسوبات تبخیری نسبتاٌ جوان در یک طرف محور چین خوردگی جمع شده و سبب جابجایی آن گشته است.
2- بخش میانی رسوبات: این بخش که بر روی مارن و نمکها قرار گرفته دارای ضخامتی حدود 35 تا 40 متر بوده و شامل طبقات آهکی با میان لایه های بسیار نازک 5 تا 25 میلیمتری مارن می باشد که بر روی هم لایه نسبتاٌ پر مقاومت و سختی را در منطقه تشکیل می دهد. طبقات آهکی این بخش تیره رنگ بوده، فتید و بوی بسیار تندی دارد. از ویژگیهای دیگر آن فسیل تریلوبیت و آثار مارکو فسیلهای دیگر است که در آن دیده می شود. این آهک تیره رنگ گاهی کریستالیزه بوده و در این صورت آثار فسیلی در آن از بین رفته و به سختی می توان آن را مشاهده نمود.
این طبقه آهکی بر روی نمک ها گاهی به صورت قطعاتی بزرگ خورده شده و مشاهده می شود که بر روی رسوبات تبخیری بخش زیرین لغزیده و تغییر مکان داده است.
3- بالاخره بخش بالای رسوبات تبخیری را 50 تا 60 متر آهک های دولومیتی و دولومیت با میان لایه های مارن نمکی تشکیل می دهد. رنگ ظاهری دولومیت ها زرد مایل به قهوه ای و میان لایه ها سفید رنگ بوده و دارای ضخامت کمتری نسبت به دولومیتها می باشند. بطوریکه مجموعاٌ تناوبی از آهکهای دولومیتی و مارن و نمک را بوجود آورده اند.
بطوریکه ذکر گردید ضخامت متوسط رسوبات تبخیری درمنطقه مورد بررسی 240 متر بوده و می توان سن کامبرین زیرین را به آن نسبت داد. زیرا این نهشته ها روی ماسه سنگهای ضخیم و قرمز رنگ لالون را پوشانده و بر روی آنها شیل های خاکستری و سبز رنگ با میان لایه های آهکی فسیل دار میلا قرار گرفته است.
در مقایسه با ستون چینه شناسی عمومی ایران می توان گفت که این نهشته ها در واقع جای تاپ کوارتزیت و بخشی از لایه های زیرین سازند میلا را در منطقه زاگرس بلند گرفته، به طوریکه آهکها و دولومیتهای بخش زیرین سازند میلا با ضخامتی کمتر ولی با فسیل های کامبرین میانی و احتمالا کامبرین زیرین بر روی تبخیریها قرار گرفته و بنابراین می توان گفت که سن رسوبات تبخیری در منطقه زاگرس بلند کامبرین زیرین است.

کلید واژه ها: سایر موارد