پالینوستراتیگرافی سازند جیرود در مقطع تیپ
دسته | چینه شناسی و فسیل شناسی |
---|---|
گروه | سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور |
مکان برگزاری | سومین همایش سالانه انجمن زمین شناسی ایران |
نویسنده | محمد قویدل سیوکی-فاطمه واعظ جوادی |
تاريخ برگزاری | ۱۶ شهریور ۱۳۸۴ |
متن اصلی:
روی هم رفته 72 نمونه از ضخامت ستون چینه شناسی مورد مطالعه تهیه گردید که از میان آنها تنها 22 نمونه حاوی میکروفسیل فراوان است. در این مطالعه تعداد 25 گونه آکریتارش ( 16 جنس) و 37 گونه اسپور (25 جنس ) شناسایی گردید که بر اساس انتشار چینه شناسی آنها در سه بیوزون از پائین به بالا به شرح زیر معرفی می گردد:
بیوزون I: این بیوزون حاوی میکروفسیلهای گیاهی ( آکریتارش و اسپور) شاخص دونین پسین ( فراسنین ) از جمله :
مشخص گردید. این بیوزون از قاعده سازند جیرود تا ضخامت 80 متری ادامه دارد.
بیوزون II: این بیوزون حاوی اسپورهای شاخص فامنین از جمله :
می باشد که 257 متر از ضخامت رسوبات سازند جیرود را در بر میگیرد.
بیوزون III: این بیوزون حاوی اسپورهای شاخص تورنزین نظیر :
می باشد که 30 متر از قاعده رسوبات سازند مبارک را در بر می گیرد.
بدین ترتیب در ستون چینه شناسی مورد مطالعه یک نبود چینه شناسی بین سازند میلا به سن کامبرین بالایی و سازند جیرود به سن فراستین – فامنین وجود دارد که این نبود چینه شناسی دوره های اردووسن، سیلورین، دونین زیرین ومیانی را شامل می شود. این نبود چینه شناسی احتمالا با کوهزایی کالدونین در البرز مطابقت دارد که موجب فرسایش رسوبات اردووسین،سیلورین، دونین زیرین و میانی گردیده است و یا اینکه بر اثر حرکات کوهزایی مذکور ناحیه مورد مطالعه از آب خارج شده و به صورت یک برجستگی قدیمی عمل کرده است که بر روی این بر جستگی قدیمی رسوبی بر جای گذاشته نشده است.به نظر می رسد که پیشنهاد دوم از پیشنهاد اول منطقی تر باشد زیرا همراه میکروفسیلهای گیاهی سازند جیرود میکروفسیلهای گیاهی اردوویسین، سیلورین، دونین زیرین و میانی به صورت rework دیده نمی شود.
بر اساس نسبت فراوانی میکروفسیلهای خشکی به میکروفسیلهای دریائی شمارش شده از سازند جیرود، می توان نتیجه گرفت که این سازند در محیط دریائی بسیار کم عمق تشکیل شده است. زیرا اسپورهای گیاهان خشکی نسبت درصد بالا و عناصر دریائی از نسبت درصد کمتری برخوردار می باشند. این نسبت درصد بیانگر این واقعیت است که اسپورها از گیاهانی که در خشکی های مجاور حوضه رسوبی قرار داشته اند جدا و به وسیله باد یا آب به داخل حوضه رسوبی منتقل و در مجاورت میکروفسیلهای دریائی نظیر آکریتارش قرار گرفته اند.
از میان آکریتارشهای شناخته شده تعدادی از آنها مانند:
از آمریکا، اروپا، استرالیا و آفریقا گزارش شده است. لیکن تعدادی دیگر نظیر:
تنها از رسوبات دونین بالایی استرالیا، ایران، آفریقا گزارش شده است. وجود گونه های آکریتارش فوق در رسوبات دونین ایران بیانگر اینست که در طی دونین، ایران بخشی از خشکی گندوانا بوده است. از طرف دیگر حضور گونه های اسپور مانند
در رسوبات سازند جیرود معرف آن است که در طی دونین بالایی ایران در حوالی خط استوا قرار داشته است.
روی هم رفته 72 نمونه از ضخامت ستون چینه شناسی مورد مطالعه تهیه گردید که از میان آنها تنها 22 نمونه حاوی میکروفسیل فراوان است. در این مطالعه تعداد 25 گونه آکریتارش ( 16 جنس) و 37 گونه اسپور (25 جنس ) شناسایی گردید که بر اساس انتشار چینه شناسی آنها در سه بیوزون از پائین به بالا به شرح زیر معرفی می گردد:
بیوزون I: این بیوزون حاوی میکروفسیلهای گیاهی ( آکریتارش و اسپور) شاخص دونین پسین ( فراسنین ) از جمله :
مشخص گردید. این بیوزون از قاعده سازند جیرود تا ضخامت 80 متری ادامه دارد.
بیوزون II: این بیوزون حاوی اسپورهای شاخص فامنین از جمله :
می باشد که 257 متر از ضخامت رسوبات سازند جیرود را در بر میگیرد.
بیوزون III: این بیوزون حاوی اسپورهای شاخص تورنزین نظیر :
می باشد که 30 متر از قاعده رسوبات سازند مبارک را در بر می گیرد.
بدین ترتیب در ستون چینه شناسی مورد مطالعه یک نبود چینه شناسی بین سازند میلا به سن کامبرین بالایی و سازند جیرود به سن فراستین – فامنین وجود دارد که این نبود چینه شناسی دوره های اردووسن، سیلورین، دونین زیرین ومیانی را شامل می شود. این نبود چینه شناسی احتمالا با کوهزایی کالدونین در البرز مطابقت دارد که موجب فرسایش رسوبات اردووسین،سیلورین، دونین زیرین و میانی گردیده است و یا اینکه بر اثر حرکات کوهزایی مذکور ناحیه مورد مطالعه از آب خارج شده و به صورت یک برجستگی قدیمی عمل کرده است که بر روی این بر جستگی قدیمی رسوبی بر جای گذاشته نشده است.به نظر می رسد که پیشنهاد دوم از پیشنهاد اول منطقی تر باشد زیرا همراه میکروفسیلهای گیاهی سازند جیرود میکروفسیلهای گیاهی اردوویسین، سیلورین، دونین زیرین و میانی به صورت rework دیده نمی شود.
بر اساس نسبت فراوانی میکروفسیلهای خشکی به میکروفسیلهای دریائی شمارش شده از سازند جیرود، می توان نتیجه گرفت که این سازند در محیط دریائی بسیار کم عمق تشکیل شده است. زیرا اسپورهای گیاهان خشکی نسبت درصد بالا و عناصر دریائی از نسبت درصد کمتری برخوردار می باشند. این نسبت درصد بیانگر این واقعیت است که اسپورها از گیاهانی که در خشکی های مجاور حوضه رسوبی قرار داشته اند جدا و به وسیله باد یا آب به داخل حوضه رسوبی منتقل و در مجاورت میکروفسیلهای دریائی نظیر آکریتارش قرار گرفته اند.
از میان آکریتارشهای شناخته شده تعدادی از آنها مانند:
از آمریکا، اروپا، استرالیا و آفریقا گزارش شده است. لیکن تعدادی دیگر نظیر:
تنها از رسوبات دونین بالایی استرالیا، ایران، آفریقا گزارش شده است. وجود گونه های آکریتارش فوق در رسوبات دونین ایران بیانگر اینست که در طی دونین، ایران بخشی از خشکی گندوانا بوده است. از طرف دیگر حضور گونه های اسپور مانند
در رسوبات سازند جیرود معرف آن است که در طی دونین بالایی ایران در حوالی خط استوا قرار داشته است.